arash90 ارسال شده در آبان 18، 2014 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 18، 2014 شهر شهر فرنگه خوب تماشا کن سیادت داره از همه رنگه شهر شهر فرنگه تودنیا هزار شهر قشنگه شهرهارو ببین با گنبد ومنار با مردم موطلا با مردم چشم سیاه که همه یه جوری می خندن وهمه اسون دل می بندن وتوی همه شهرها هنوز گل در میاد اسمون ابیه همه جا ولی اسمون اون وقتا ابی تر بود رو بوم ها همیشه کفتر بود حیاطا باغ بودن ادما سر دماغ بودن بچه ها چاق بودن جوونا قلچماق بودن حوض پر ابی بود مرد میرابی بود شبا مهتابی بود روزا افتابی بود حالی بود حالی بود نونی بود ابی بود چی بگم نون گندم مال مردم اگه بود نمی رفت ازپایین به خدا اگرم مشکلی بود اجیل مشکل گشا حلش میکرد بچه ها بازی می کردن تو کوچه جم جمک برگ خزون حمومک مورچه داره بازی مرد خدا کو کجاس مرد خدا سلامی بود علیکی بود حال جواب سلامی بود اگه سرخاب سفیداب رو لپ دخترها نبود لپ دخترها مثل گل انار گل گلی بود سفره ها اگه همه هفت رنگ نبودن همه اشپزخونه ها دود می کرد خروس ها خروس بودن حال اواز داشتن روغن ها روغن بودن گوشتی بود دنبه ای بود ای شب جمعه ای بود برکت داشت پول ها پول ها به جون بسته نبود ادم از دست خودش خسته نبود نونی بود پنیری بود پسته ای بود قصه ای بود پی نوشت این متن از فیلم حسن کچل ساخته زنده یاد علی حاتمی سال 1349می باشد تقدیم به همه عزیزان و دوستداران انجمن تقدیم به روح علی حاتمی که ایرانی ماند ایرانی ساخت ایرانی رفت لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.