رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

شعر از زنده یاد قیصر امین پور

پیش از اینها فکر می کردم خدا

خانه ای دارد کنار ابرها

 

مثل قصر پادشاه قصه ها

خشتی از الماس خشتی از طلا

 

پایه های برجش از عاج وبلور

بر سر تختی نشسته با غرور

 

ماه برق کوچکی از تاج او

هر ستاره، پولکی از تاج او

 

اطلس پیراهن او، آسمان

نقش روی دامن او، کهکشان

 

رعد وبرق شب، طنین خنده اش

سیل وطوفان، نعره توفنده اش

 

دکمه ی پیراهن او، آفتا ب

برق تیغ خنجر او ماهتاب

 

هیچ کس از جای او آگاه نیست

هیچ کس را در حضورش راه نیست

 

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود

از خدا در ذهنم این تصویر بود

 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • پاسخ 195
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

http://tehrankids.com/uploads/posts/2012-10/1351493133_0-879043001326024126largepcr.jpeg

 

خدایا

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنـےِ هر دو جهانش بخشـےِ

دیوانه تو،هر دو جهان را چه کند

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...

گفتم خدایا سوالی دارم

 

گفت: بپرس

 

 

پرسیدم چرا وقتی شادم همه با من میخندند ولی

 

وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟!

 

جواب داد:

 

 

شادی را برای جمع کردن دوست آفریده ام ولی

 

 

غم را برای انتخاب بهترین دوست...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خدایا , خطا از من است , میدانم

 

از من که سالهاست گفته ام

 

” ایاک نعبد ”

 

اما به دیگران دلسپرده ام

 

از من که سالهاست گفته ام

 

” ایاک نستعین ”

 

اما به دیگران تکیه کرده ام …

 

اما تو رهایم نکن … !!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خدایـــــــــــــا ...!

 

اگه یه روز فراموش کردم خدای ِ بزرگـــــــــــــی دارم ...

 

تو فرامـــــــــــــوش نکن که بنده کوچیکـــــــــــــی داری ...

 

با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام وجودت را ،

 

همراهیت را ، مهربانی و بزرگی ات را برایم یاداوری کن.....

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خدایـــــــــــــا؛

 

بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛

 

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛

 

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛

 

بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛

 

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛

 

مرا ببخش ...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بار خدایا؛

 

وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛

 

از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛

 

ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_15321971971371568772.77.jpg

 

خدایا…

 

می دانم خالی از تقصیر نیستم،

 

اما می خواهم از اینکه مرا در هر حال دوست داری،

 

تشکر کنم…

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خدايا خسته ام ،

 

از بد بودن هايم ...

 

از اينهمه تظاهر به خوب بودن هايي که نيستم .

 

از آفرينش کوهها و آسمانها و هستي که سخت تر نيست ...

 

خوبم کن ؛

 

فقط همين

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 3 هفته بعد...

http://img.labkhandezendegi.com/2014/07/9165919171.jpg

 

درساحل زندگی قدم میزدم همه جا دوجاي پادیدم جاي پاي من وخدا،

به سخت ترین لحظه هاكه رسیدم فقط یك جاي پا دیدم

گفتم:خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها رها كردي؟

گفت:تو را در سخت ترین لحظه هابه دوش كشیدم…

 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 3 ماه بعد...
  • 3 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...

بایگانی شده

این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.


×
×
  • اضافه کردن...