yasi ارسال شده در فروردین 19، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در فروردین 19، 2014 چطور پوست پرتقال را به شوینده تبدیل کنیم؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2013/11/orange.jpg نگرانیها در مورد گرمایش جهانی و تاثیر مواد شیمیایی سمی بر روی بچه ها و خانواده ها، میلیونها آمریکایی را به انتخاب شوینده های ارگانیک وا داشته است. البته محصولات دوستدار محیط زیست را میتوان در فروشگاهها یافت ولی با قیمتی بسیار بالا و به صورت خیلی تخصصی. حال آن که در آشپزخانه خود میتوانید با پوست پرتقال محلولی موثر و در واقع شویندهای قوی و ارزان درست کنید. طرز ساخت: 12 عدد پرتقال را با مسواک و محلولی که خود درست می کنید (1 پیمانه جوش شیرین و 3 پیمانه آب) تمیز کنید تا آلودگی و مواد شیمیایی آن پاک شود. سپس آبکشی کنید. پوست پرتقال های تمیز شده را بکنید. پوست پرتقال ها را در ظرف شیشه ای تمیز بریزید و روی آنها را با سرکه سفید بپوشانید. در شیشه را محکم بسته و حداقل یک ماه در جای تاریک نگه دارید. محلول را خوب تکان دهید. صافی را روی ظرف دهن گشاد قرار دهید. محلول را از صافی رد کنید. آن را با ½ پیمانه آب رقیق کنید و مجددا خوب هم بزنید. آن را داخل اسپری ریخته برای مصارف مناسب نگهداری کنید. [TABLE=class: ncode_imageresizer_warning] [TR] [/TR] [/TABLE] http://images.hamshahrionline.ir//images/2013/11/cleaner-0.gif لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در فروردین 19، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در فروردین 19، 2014 چطور وان حمام را تمیز کنیم؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2013/11/tub.gif.jpg تمیز کردن وان جزو موارد دشوار در خانه است. برای آنهایی که مواد طبیعی را به شیمیایی ترجیح میدهند، استفاده از جوش شیرین راهکار ارزان، ایمن و مناسبی است. وسایل مورد نیاز: جوش شیرین اسفنج 1- اسفنج را خیس کرده، فشار داده تا آب آن گرفته شود. مقدار قابل توجهی جوش شیرین روی آن بریزید و شروع به تمیز کردن وان کنید. بهتر است از لبه وان شروع کنید. به این ترتیب متوجه خواهید شد لکههایی که مدتها روی وان نقش بسته بودند، شروع به پاک شدن میکنند. 2- با حرکت دورانی کنارههای وان را تمیز کنید. اسفنج را شسته، از مقدار بیشتری جوش شیرین استفاده کنید. 3- کف وان را با دقت بسابید. در صورت لزوم، مقداری جوش شیرین روی کف بپاشید. یک ساعت صبر کنید تا خیس بخورد تا راحتتر تمیز شود. 4- کمی صبر کنید. دوباره وان را تمیز کنید. با آب سرد جرمها را شسته، بگذارید وان خشک شود سپس با حوله سفید وان را پاک کنید. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در فروردین 19، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در فروردین 19، 2014 چطور بوی کفش را از بین ببریم؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2013/11/smell.gif.jpg تعریق بیش از حد پا باعث بوی نامطبوع میشود. تعریق زمینه رشد قارچ و باکتری را فراهم میکند. بوی نامطبوع در هر کفشی ایجاد و هنگام درآوردن کفش باعث معذب شدن فرد در جمع میشود. ورزشکاران معمولا از بوگیرهای کفش استفاده میکنند. برای حل این مشکل: - مقداری جوش شیرین داخل هر دو کفش ریخته، بگذارید یک شب باقی بماند. قبل از پوشیدن کفش، با تکان دادن جوش شیرین را بیرون بریزید. این ماده به رفع بوی بد کفش کمک میکند. - داخل کفش اسپری خوشبوکننده بزنید. بگذارید قبل از پوشیدن کاملا خشک شود. - از کفیهای خنثی کننده بو استفاده کنید و هر ماه آن را عوض کنید. وسایل مورد نیاز: جوششیرین اسپری خوشبوکننده کفش کفی نکته: - از پوشیدن جوراب ضخیم و دارای الیاف مصنوعی خودداری کرده، با پوشیدن جوراب های نازک و کتان بگذارید پاها هوا بخورند. - به تناوب از کفش های مختلف خود استفاده کنید. استفاده مداوم از یک کفش بوی آن را شدیدتر میکند. http://images.hamshahrionline.ir//images/2013/11/shoe.gif لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در فروردین 19، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در فروردین 19، 2014 چطور بطری های شیشه ای را به گلدان های آویز تبدیل کنیم؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2013/11/bottle-fr.jpg با ابتکاری ساده، گلدان شیشه ای جالبی خواهید داشت. تبدیل شیشه های ماءالشعیر به آویز کار سختی نیست. ایدهای مفید برای دکوراسیون فضای باز و کاشت گیاهان رونده. سختترین قسمت بریدن ته بطری است. با این روش گیاهان داخل و بیرون بطری به زیبایی رشد خواهند کرد. از آن جا که به دلیل باز بودن ته بطری، استفاده از خاک معمولی امکانپذیر نیست بهتر است از خزه استفاده کنید. میتوانید از سیم یا طناب که زیر دهانه شیشه گره میزنید، برای آویزان کردن بطریها استفاده و آنها را روی تراس، بالکن یا حیاط آویزان کنید. به این ترتیب یک شیئ بازیافتی را به کاری زیبا و جالب تبدیل کردهاید. در صورت تمایل برچسب بطریها را بکنید. این کار را با آب گرم و کمی صبر انجام دهید. همچنین میتوانید بطریها را برای نیمه شفاف شدن رنگ کنیم http://images.hamshahrionline.ir//images/2013/11/bottle-67.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در فروردین 19، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در فروردین 19، 2014 چطور می توان یک بطری شیشه ای را از وسط دو نیم کرد؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2012/5/glass0.gif.jpg با روشی متفاوت و در واقع یک نخ، بطری شیشهای را بدون ترک به دو نیم تقسیم کنید و به عنوان وسیلهای جدید و دکوری در قسمتهای مختلف از آن استفاده نمایید. شاید برای شما مشکل باشد که چطور یک بطری شیشه ای را بدون ترک دو قسمت تقسیم کنید. جای نگرانی نیست. تنها چیزی که نیاز دارید، یک بطری شیشه ای، ریسمان، قیچی، استون و مقداری آب است. برای این منظور: ابتدا یک ریسمان را انتخاب و آن را در جایی که میخواهید برش انجام شود، دور شیشه سفت گره بزنید. بقیه نخ را ببرید. ریسمان را درآورده، خوب به استون آغشته و در واقع چند دقیقه داخل آن خیس کنید. سپس نخ را مجددا دور شیشه بیندازید. پوشیدن دستکش پلاستیکی را فراموش نکنید تا آسیبی به دست شما وارد نشود. سینک را از آب سرد پر کنید. ته شیشه را در دست چپ خود گرفته و با استفاده از فندک دور شیشه و در واقع دور نخ را حرارت دهید. بگذارید نخ کاملا بسوزد. بعد از چند بار پیچاندن بطری، آن را به یک باره داخل آب برده، در خلاف جهت به شیشه فشار آورید و آن را بشکنید. لبه های شیشه را با سمباده صاف و بعد از از بین بردن قسمت های تیز، از دو قسمت آن برای موارد مختلف استفاده نمایید. http://images.hamshahrionline.ir/images/2012/5/gh.gif لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در فروردین 25، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در فروردین 25، 2014 لباسها درباره شما چه میگویند؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2013/11/14.jpg انتخاب لباس رازهای درون شما را برملا می سازد، باور نمیکنید؟ این مطلب را بخوانید! روانشناسان میگویند؛ لباسهای شما چیزهای زیادی در باره شما میتوانند، بگویند.از نظر آنها آنچه شما میپوشید، میتواند اطلاعات بسیاری به سایر افراد بخصوص افرادی که با آنها در ارتباطات هستید، بدهند.اطلاعاتی در زمینه شخصیت درونی شما مانند: غرور،جاه طلبی، احساسات، عواطف، تجربه، عادات، فرهنگ و... دکتر جنیفر بامگارتنر روانشناس بالینی در خصوص این پدیده کتابی به نام" روانشناسی لباس" نوشته است. او معتقد است که شما همان چیزی هستید که میپوشید. و لباسهای شما همه چیز را در باره شما آشکار میسازند. او توضیح میدهد؛ نه تنها روانشناسی مشخص میکند چگونه لباس خود را انتخاب کردهایم، بلکه میتواند از روی انتخاب شما، مشخص کند که شما چگونه فرد و شخصیتی دارید و چگونه با مسائل خود در زندگی روزمره و محیط کار برخورد میکنید. دکتر جنیفر میگوید؛ شما میتوانید از نوع خرید، انتخاب و نگهداری لباسها نیز یک فرد را روانشناسی کنید.حتی در کنار هم قرار دادن، لباسها در کمد و نیز ست کردن آنها هنگام پوشیدن و...کافی است به رفتارها دقت کنید. چرا که هر رفتاری در چیزی عمیقتر از آنچه فکر کنید، ریشه دارد. همانطور که ما روانشناسان به عنوان نوعی روش درمانی به این نکات توجه میکنیم، شما میتوانید به عنوان شتناخت بیشتر روحیات شریک زندگی، دوست و...به آن توجه کنید. حتی ما از لباس به عنوان یک کمک یا یک سلاح نیز استفاده میکنیم. این روانشناس در ادامه میگوید؛ آمریکاییها لباس را به عنوان یک شاخص اقتصادی و اجتماعی قلمداد میکنند. چرا که با استفاده از اعلائم غیر رسمی چون "برند" و انتخاب افراد ازانواع برندها بر اساس رتبه بندی آنهاو... سیستم طبقه اشراف و غیره را بوجود آورده است. او در توضیح این مسئله میگوید؛ هنگامی که مردم تحت نفوذ و تاثیر یک سیستم خاص یا برند خاص نباشید، خودشان خواهند بود و انتخاب شخصی خود را خواهند داشت. آنچه که به شما کمک میکند تا آنچه مناسب شما است، پیدا کنید و یا مد روز را به شما ارائه یا تحمیل میکند. دیگر نمیتوانید صد در صد خود واقعیتان باشید. http://images.hamshahrionline.ir//images/2013/11/14.jpg در حال حاضر با اقتصادی که بر مردم روا میدارند، مردم برای حفظ موقعیت یا مبارزه با حس از دست دادن وضعیت تلاش میکنند چرا که حفظ وضعیت روز به روز مهمتر میشود. در این میان این لباسهای ما هستند که به ما کمک میکنند تا انطوری که میخواهیم زندگی کنیم و یا اینکه نشان دهیم که چگونه زندگی میکنیم. دکتر جنیفر به نکته خاصی اشاره میکند که زنان خانه دار با پوشیدن لباسهای مارک یا مدل لباسهایی که در مجموعه تلویزیونی روز میبینند به عنوان سلاح در مقابل سایر زنان بخصوص زن شاغل استفاده میکنند. یک نوع مبارزه درونی و حسی است.شاید توصیف آن سخت باشد ولی واقعیت دارد. نکته دیگر، آیا تا به حال کسی به شما گفته که از نوع کفش های که مردها میپوشند؛ میتوان به تیپ شخصیتی آنها پی برد. یعنی میتوانید از طریق نوعی کفشی که یک مرد پوشیده در باره او قضاوت کنید. متاسفانه این مسئله چندان هم ساده نیست ولی امکان پذیر است. جنیفر در خصوص "پروژه تصویر مثبت" در افراد میگوید؛ هیچ چیزو هیچ تکهای از لباس در انتخاب شما نیست که برای جلوه دادن، تصویر مثبت بی تاثیر باشد. حتی انتخابی فوری و بصورت ناخودآگاه...این مسئله در طول زمان خود را درقالب لباسهای رسمی، ورزشی، کلاسیک، لباسهای محدود سنی، رنگها و...نشان داده است و شما این مسئله را به خوبی میدانید. از طرفی، لباسهایی نیز برای نشان دادن افراد ناموفق و یا تصویر منفی از افراد بسیار فراوان وجود دارد. که به صورت عمد یا به صورت ناخودآگاه و حتی به صورت اجبار پوشیده میشود. لباسهایی که فرد را در نظر عموم شکست خورده و ناموفق جلوه گر میسازد. از نظر روانشناسی، بدترین لباس، لباس خنثی یا تلاش برای خنثی ساز یک شخصیت با لباس است. لباسهای که نشان میدهد فرد توجه و تلاشی برای نشان دادن؛ سن، موقعیت، جنسیتو...ندارد. نادیده گرفتن موقعیت و جنسیت به نوعی پنهان کاری فرد برای آنچه که هست، است. انتخاب لباس اشتباه ارسال پیام اشتباه به مخاطب است. لباسها برای شما هستند نه درباره شما! نباید از آنها علیه خود استفاده کنید. هرگونه لباسی که تیپ شخصیتی شما را مخدوش میکند، پوشیدنش ممنوع است چرا که آثار زیان باری بدنبال خواهد داشت. چه از نظر اجتماعی و چه از نظر روحی و... مطالعات دانشگاه نورث وسترن درباره لباس و شناخت مفهوم دربرگیرنده آن، نشان میدهد که نفوذ سیستماتیک جامعه در فرایندهای روانی پوشیدن لباس تاثیر همه جانبه داشته است. به عبارتی لباس تنها به مفهوم پوشش انسانی یا تن پوش به کار نمیرود بلکه معنا و مفهوم گستردهای پیدا کرده است. یکی از آن تغییرات، تغییر مفهوم این مطلب است که لباس درباره شما است نه برای شما! دیگر احساس شما در یک لباس چندان جایگاهی ندارد. http://images.hamshahrionline.ir//images/2013/11/the-way-you-dress.jpg روانشناسان تلاش میکنند با روشن کردن این مسئله افراد را از این سردر گمی نجات داده و آنها را به حس لذت بردن از انتخاب لباس پوشیدن به عنوان تنپوش راهبری کنند. به همین دلیل تست های بیشماری برای ارزیابی این مسئله یعنی نوع لباس پوشیدن، انتخاب لباس و...تهیه و تنظیم کردهاند تا افراد با توجه و انجام آنها، دقت و توجه بیشتری در نوع پوشش و انتخاب لباس خود به کار گیرند تا اقدامات و تلاشهای خود را با نوع انتخاب لباس یا تنپوش تحت تاثیر قرار دهند. ما در اینجا نمونه کوچکی از تستهای موجود را برای علاقمندان انتخاب کرد و درج کردهایم. شما با این تست میتوانید نه تنها تیپ شخصیتی خود بلکه دوستان و شریک زندگی خود را تا حدودی ارزیابی کنید.البته ناگفته نماند این تستها، تستهای کامل نیستند. برای دسترسی به تستهای کامل و ارزیابی صحیح خود باید به متخصصان امر مراجعه کنید. با دقت به سوالهای زیر پاسخ داده وبه تعابیر آنها نیز توجه کنید؛ الف- دیر شده و بسیار عجله دارید، چه لباسی را از کمد خود بیرون میکشید؟ 1- یک شلوار و یک بلوز آستین کوتاه 2- یک بلوز دکمهدار رسمی با کت و شلوار 3- یک پیراهن 4- یک بلوز بامزه با شلوار جین (یا هر شلوار راحتی در فرهنگ شما) - انتخاب گزینه یک نشان میدهد که راحتی برای شما مهمتر است تا اینکه دیگران چه فکری میکنند. - انتخاب گزینه 2 نشاندهنده این است که شما همیشه به آراسته بودن خود اهمیت میدهید و فردی منضبط هستید. - انتخاب گزینه 3 نشاندهنده آن حس لطیفی است که در شما بسیار بارزاست. - انتخاب گزینه 4 نشان میدهید که شاد بودن و لذت بردن از چیزی که میپوشید برای شما بسیار مهم است. ب- تصمیم به انتخاب رنگ میگیرید. رنگ... 1- بنفش 2- مشکی 3- خاکستری 4- قهوهای - بنفش : نشاندهنده روحیه لطیف و حساس است. - مشکی : نشاندهنده باوقار و تا حدی جدی بودن است. - خاکستری : نشاندهنده آرام و تسط است. - قهوهای : نشاندهنده روحیه پرانرژی و پرتکاپو است. ج- همیشه در محل کار چی میپوشید؟ 1- لباس اسپورت 2- جامه بلند 3- لباس براق 4- لباس رسمی - انتخاب گزینه اول؛ راحتی شما مهمتر از هر چیز دیگری است. - انتخاب گزینه دوم: دل شما نمیخواهد مورد توجه باشید و ترجیح میدهید به حال خود باشید. - انتخاب گزینه سوم: دوست دارید به شدت مورد توجه باشید و جلب توجه کنید و همه در مورد شما صحبت کنند. - انتخاب گزینه چهارم: با وقار و جدی بودن در کار برای شما مهمترین است. د- وقتی کمد خود را باز میکنید، بیشتر لباسهای شما چه رنگی است؟ 1- سبز 2- مشکی 3- آبی 4- قهوهای 5- خاکستری 6- سفید 7- رنگهای روشن - رنگ سبز برای لباس معمولا نشاندهنده آن است که صاحبان آن شخصیتی قوی و ارادهای بالا دارند. در تصمیمگیریها خیلی محکم عمل کرده و تا حدی خودرأی و مغرورند. این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و در کمک به دیگران پیشقدم میشوند. - آبیپوشها دارای نگاهی عمیق بوده و شخصیتی حساس و شفاف دارند. این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران منتقل میکنند و به همین نسبت شجاعت و جرأت ویژهای هم از خودشان نشان میدهند. آنها زندگی را زیبا دیده و بیشترین تلاش را برای استفاده بهینه از آن میکنند. - بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشاندهنده آن است که این افراد انسانهایی رؤیایی هستند که در فضایی شاعرانه زندگی میکنند و در عین حال بسیار دست و دلبازند و تلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته و گرهی از مشکلات آنها باز کنند. آنها بسیار اجتماعی، ظریف و ساده پسند هستند. - قهوه ایی پوشها سمبل مهربانی و محبت هستند. برخی روانشناسان میگویند رنگ قهوهای هر چه تیره تر باشد مهر ومحبت صاحبش بیشتر است. این افراد بسیار خونسردند و تقریبا هر چه را میخواهند به راحتی تصاحب میکنند. آنها در بدترین شرایط میتوانند بهترین تصمیمها را اتخاذ کنند. - انتخاب رنگ خاکستری نشاندهنده این نکته است که این افراد معمولا شخصیتی آرام و با اعتمادبهنفس دارند. هر چند روانشناسان میگویند افرادی که دل در گرو رنگ خاکستری دارند شخصیتی عصبی دارند و همیشه به دنبال آرامش میگردند. آنها در مجموع انسانهایی سر سخت و سنگیندل هستند که با نفوذ کردن در دلشان برای همیشه جای خواهید داشت. - افرادی که لباسهای سفید را دوست دارند انسانهای خوشقلبی هستند و همیشه به دنبال دوست میگردند. این افراد معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شدهاند و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند. در موقعیتهای کاری همیشه در حال ساختن نردبانی برای بالا رفتن از آن هستند، چرا که معتقدند از هر فرصتی باید استفاده کرد. - انتخاب رنگهای روشن نشاندهنده این است که این افراد به شدت سرشار از انرژی مثبت بوده و عشق و بالندگی را به اطراف خود پخش میکنند. دیدار با این افراد اگرچه ممکن است همیشه خوشایند نباشد اما بازگیری انرژی مثبت و سازنده از آنها میتواند بقیه روز را برای شما زیباتر، دلچسبتر و قابل تحملتر سازد. ر- دوست دارید، لباسهایی که میپوشید، چگونه باشد؟ 1- تنگ باشد 2- گشاد باشد - افرادی که لباسهای تنگ میپوشند عموما افرادی مغرور و زودرنج هستند. همچنین افرادی بسیار جذاب، شایسته و معقول هستند. - افرادی که لباسهای گشاد میپوشند افرادی بخشنده هستند به هیچ وجه حسود نبوده و دوستان زیادی دارند. فداکار و صادق نیز هستند. ز- دوست دارید بیشتر چه رنگهای خریداری کنید؟ 1- روشن 2- تیره - افرادی که لباسهای تیره میپوشند عموما افرادی خودخواه بود و بسیار خونسرد هستند. به ندرت عصبانی میشوند و سلیقه خوبی در انتخاب لباس دارند. - افرادی که لباسهای روشن میپوشند افرادی فداکار و صادق هستند؛ افرادی مهربان، شوخطبع و عاشق صلح و صفا و آرامش هستند. ژ- چه نوع پارچهای را برای لباس بیشتر میپسندید؟ 1- پارچه های نرم و لطیف و کاملا مسطح 2- پارچه های زبر و شق 3- پارچه های متفاوت و غیر معمول 4- پارچههای راحتی که زیاد نیاز به مراقبت نداشته باشند. - انتخاب گزینه اول خصوصیات اخلاقی بارزی چون؛ ظرافت، نازک بینی، مهربانی، ملایمت و مملو از خصوصیات لطیف است. - انتخاب گزینه دو نشان دهنده خصوصیات اخلاقی بارزی چون؛ روحیه ورزشکاری، تنومند و قویهیکل، استوار و محکم است. - انتخاب گزینه سوم نشان دهنده خصوصیت اخلاقی چون؛ غریب و غیرعادی، برجسته و متمایز، جسور و... است. اینگونه افراد آماده انجام تمام امور از جمله معمول و غیر معمول هستند. - انتخاب گزینه چهارم نشان دهنده خصوصیات اخلاقی چون؛ پرانرژی، خوشحال، سبکبار و بیخیال است. س- چه طرحی را بیشتر روی پارچه میپسندید؟ 1- عکسهای کوچک و خیلی ظریف 2- عکسهای غیر معمول و جلب توجهکننده به ویژه تصاویری که حاوی مفاهیم انتزاعی هستند. 3- طرحهای ساده و خیلی رایج که چندان جلب توجه نکنند. 4- طرحهای ساده اما در عین حال آشکار که خیلی هم توی ذوق نزنند. 5- طرحهای شاد و رنگی و پارچه هایی با وزن متناسب - انتخاب گزینه اول: شخصیت حساس - انتخاب گزینه دوم: شخصیت نمایشی - انتخاب گزینه سوم: شخصیت محتاط - انتخاب گزینه جهارم: شخصیت موقر - انتخاب گزینه پنجم: شخصیت مسرور و بانشاط ش- شما به یک فروشگاه برای خرید کفش میروید، اولین قسمتی که به سمت آن میروید، کفشهای... 1- نوک تیز 2- تخت و راحت 3- پوتین شکل 4- لژ دار 5- ورزشی 6- نوک گرد - افراد و زنانی که کفشهای لژدارمیپوشند معمولا رک و بااعتماد به نفس بوده و در عشق قدرتمند هستند. اما زمانی که وقت تصمیم گیری میرسد با تردید عمل میکنند. در ارتباطات به دنبال اطمینان و اعتماد هستند. - کفشهای نوک تیز را دوست دارید، شما فردی هستید که میخواهد مشخص و البته غیرعادی باشد؛ شخصی که خواهان توجه است و همیشه چیزی را که میخواهد به دست میآورد. شما در مورد قدرت و جاذبههای خود اطمینان دارید. گرچه عدهای شما را فردی نادان و سطحی بینند. - دوستداران کفشهای تخت و راحت، معمولا افرادی دوستداشتنی با رفتار کمی کسلکننده هستند. روح شما عمیقا هنوز یک کودک است. سعی میکنید جالب توجه کرده و با دیگران راحت باشید ولی غریبه ها به سختی میتوانند به شما نزدیک شوند. زنانی که این سبک را میپسندند معمولا مدگرا بوده و به پوشیدن لباسهای جدید علاقهمند هستند. - انتخاب کفشهای پوتین شکل نشان دهنده این است که شما محتاط و کمی خودپسند هستید. به مردم اعتماد ندارید و ترجیح میدهید هر کاری را خودتان انجام دهید. ولی در عین حال باهوش و حساس بوده و اغلب نگران رابطه خود با دیگران هستید. - کفشهای غیر نوک تیز؛ خوددار هستید و احساسات خود را پنهان میکنید. شما میدانید چه میخواهید و به هدف خود میرسید، برای شما مهم نیست چه اتفاقی میافتد و اطرافیان شما چه فکری میکنند. میتوانید بسیار دقیق و نکتهسنج باشید به طوری که راحت نمیتوانید دوست پیدا کنید. - انتخاب کفشهای ورزشی؛ این افراد به طور طبیعی خلاق و اجتماعی هستند. آنها عاشق سفرهستند. و اگر مجبور شوند در یک مکان مدت طولانی بمانند، بسیار کسل و خسته میشوند. دوست دارند، همیشه در بین افرادی باشند که به آنها احترام گذاشته و دوستشان دارند. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در تیر 30، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در تیر 30، 2014 چطور جوهر خودکار را از روی کیف چرمی پاک کنیم؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2014/4/rfvedc.gif.jpg در صورت نگه داری صحیح از کیف چرمی، مدتها به عنوان یک شیئ باارزش قابل استفاده خواهد بود. در صورتی که به هر دلیل جوهر خودکار روی کیفتان نقش بست، شما میمانید و سرعت عملتان در پاک کردن آن. اگر نحوه تمیز کردن صحیح را بدانید و سرعت عمل داشته باشید، میتوانید لکه را کاملا پاک و از کیف خود مانند روز اول استفاده کنید. وسایل مورد نیاز: دستمال کاغذی تافت الکل سفید نرمکننده چرم tik روی لکه را بلافاصله با دستمال کاغذی تمیز به صورت ضربه زدن پاک کنید. هرگز روی لکه را نمالید چون باعث پخش شدن آن میشود. روی دستمال کاغذی تمیز مقدار زیادی تافت بزنید. به کرار روی لکه ضربه بزنید تا دیگر جوهری بیرون نیاید. الکل سفید را روی دستمال کاغذی تمیز بریزید تا کاملا خیس شود. روی لکه با دستمال ضربه بزنید تا جوهر جذب آن شود. الکل قویتر از تافت است اما آسیبی به چرم نمیزند. با پاک شدن جوهر، قسمت مربوطه را با دستمال کاغذی مرطوب، پاک کنید تا الکل و مواد باقی مانده بیرون آیند. الکل باعث خشک شدن چرم می شود. برای برگرداندن رطوبت به کیف چرمی از نرم کننده چرم استفاده کنید. برای این منظور از لوسیون یا اسپری طبق دستورالعمل استفاده کنید. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در تیر 30، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در تیر 30، 2014 [h=2] چطور با مرکبات شوینده درست کنیم؟ [/h] http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2013/8/citrus-0.jpg با پوست مرکبات شوینده درست کنید و از آن به عنوان ضدعفونیکننده و خوشبوکننده استفاده کنید. در بسیاری از شوینده های تجاری علاوه بر روغن لیمو، پرتقال و سایر مرکبات، مواد خطرناکی به کار میرود که موجب حساسیت چشم و پوست میشوند. به جای شوینده های آماده، با پوست مرکبات و سرکه، شوینده و پاک کننده ای مطمئن درست کنید و از مزایای ضدعفونیکننده سرکه و خوشبوکننده مرکبات بهره مند شوید. مواد و وسایل مورد نیاز: پوست یک عدد لیمو ترش پوست یک عدد لیمو شیرین پوست یک عدد پرتقال ظرف شیشهای 3 پیمانه سرکه سفید قوطی اسپری * پوست لیمو ترش بزرگ، لیمو شیرین و پرتقال را داخل ظرف شیشهای بریزید. در صورت جا نشدن، آنها را از وسط نصف کنید. روی آنها سه پیمانه سرکه بریزید. * در شیشه را ببندید. * شیشه را دو هفته در جای تاریک قرار دهید. یکروز در میان آن را تکان دهید و به ترکیب روغن مرکبات با سرکه کمک کنید. * 1 پیمانه از این ترکیب را داخل قوطی بریزید. بقیه قوطی را با آب سرد پر و محلول را رقیق کنید. * برای تمیز کردن، محلول را مستقیم روی سطح مورد نظر بپاشید. نکته: • قبل از کندن پوست مرکبات، آنها را زیر آب سرد خوب با اسفنج بشویید تا هر گونه آلودگی و آفات را از بین ببرید. • برای تازه ماندن شوینده ، آن را در یخچال نگهداری کنید. • در صورت تغییر رنگ یا مشاهده کپک، آن را دور بریزید. http://images.hamshahrionline.ir//images/2013/8/citrus1.jpg http://www.ehow.com لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 چطور لکه های آب سخت را از روی لیوان تمیز کنیم؟ [TABLE] [TR] [TD=bgcolor: #F9F9F9, align: right] لیوانها به مرور زمان به دلیل سختی آب، تار و کدر میشوند. خوشبختانه با استفاده از مواد طبیعی و تقریبا ارزان که در خانه دارید میتوانید از دست این لکه ها خلاص شوید. [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=bgcolor: #F9F9F9, align: right][/TD] [/TR] [/TABLE] لیوانها به مرور زمان به دلیل سختی آب، تار و کدر میشوند. خوشبختانه با استفاده از مواد طبیعی و تقریبا ارزان که در خانه دارید میتوانید از دست این لکه ها خلاص شوید. وسایل مورد نیاز: سرکه جوش شیرین مسواک 1- لیوانها را داخل سینک دارای آب و مقدار زیادی سرکه سفید بگذارید تا 20 دقیقه خیس بخورند. 2- آنها را بیرون آورید. 3- داخل یک کاسه مقداری جوش شیرین بریزید. یک مسواک را خیس کرده، داخل جوش شیرین فرو کنید. 4- لکه های باقی مانده را با جوش شیرین تمیز کنید. 5- لیوان را شسته با دستمال بدون پرز خشک کنید. نکته: - بعد از هر بار شستشو لیوان را فورا خشک کنید. - در ماشینهای ظرفشویی از براقکننده استفاده کنید. منبع:همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در مرداد 4، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 4، 2014 محبوب تر شوید دوست داشتنی و خواستنی بودن مطلوب همه مردم است، اما متاسفانه همه افراد آنقدر خوش شانس نیستند که از ابتدا با این ویژگی متولد شوند. البته این ویژگی تا حدودی هم یک مهارت اکتسابی است. دوست داشتنی و مورد پسند مردم بودن مزایای بسیاری دارد. دیگران از حضور شما در یک جمع لذت می برند، حمایت بیشتری از شما می شود، طرفداران بیشتری پیدا می کنید، در زمینه کاری رشد و پیشرفت بیشتری می کنید و…. برای رسیدن به موفقیت، دوست داشتنی بودن ضروری است. برخی از افراد ذاتا رهبر به دنیا می آیند . آنها به راحتی دیگران را جذب خود می کنند این به این معنی نیست که سایرین چون هیچ وقت به چشم نمی آیند باید نادیده گرفته شوند. با برخی روش ها می توان کاری کرد که مردم از مصاحبت با شما لذت ببرند و دردل بسیاری از آنها جای داشته باشید... سوال بپرسید مردم عاشق حرف زدن در مورد خودشان هستند. برخی افراد در شنیدن و گوش دادن به دیگران مهارت زیادی دارند. آنها سوالات اصلی را می پرسند و شما حاضر می شوید برای پاسخ دادن به آنها حتی تا یک ساعت بی وقفه حرف بزنید. بدون آنکه خودتان متوجه شوید، علاقه غیر قابل وصفی در درونتان برای داشتن چنین مکالماتی احساس میکنید. حالا خودتان از این روش استفاده کنید و برای آنکه در مورد افرادی که برایتان مهم ترند بیشتر بدانید ، برخی سوالات را بپرسید.اگردراین کار مهارت کافی ندارید، ازسوالات ساده شروع کنید، مثلا در مورد برخی تجربیات خاص و تلاش هایی که در زندگی کرده اند، سوال کنید و اگر آن فرد از دوستان نزدیک شماست، از اتفاقات اخیر و تازه ای که برایش پیش آمده بپرسید. گاهی اوقات برگشت به برخی جزئیات از مکالمات قبلی و اشاره به برخی نکات که طرف مقابل گفته است، نشان می دهد که شما شنونده خوبی بوده اید وبه اندازه کافی به او توجه دارید و حرفهایش را به خاطر می سپارید. علاقه مند باشید به برخی نکات جالب و متفاوت در مورد شخصیت و ویژگی های دیگران توجه کرده و با پی بردن به این نکات، مکالماتی را با آنها شروع کنید و تا حرف های تان را از جای خوبی شروع کرده باشید. علاقه نشان دادن به برخی از تجربیات و ویژگیهای افراد و کنجکاوی در مورد آنها به شما کمک می کند تا دوست داشتنی تر به نظر برسید. مکالمات خود را به سمت موضوعاتی سوق دهید که به آنها علاقه مندید. سوالاتی بپرسید که پاسخ آنها قطعی و واضح نیست، چرا که اینگونه سوالات باعث می شود افراد بیشتری وارد بحث و مکالمه شما شوند. روشنفکر باشید رابطه دوستی خوب و مناسب باید با درک متقابل ساخته شود. گاهی اوقات به خاطر تفاوت در ارزش های فردی، مردم در درک یکدیگر کوتاهی و به خاطر این تفاوت ها از هم دوری کنند. این اتفاق گاه بسیار دردناک است، به خصوص وقتی که در یک خانواده ایجاد شود، مثل وقتی که اعضای یک خانواده با وجود تمام نزدیکی ها ، به خاطر برخی تفاوت ها ی ارزشی از هم دور می شوند. اگر به این نتیجه رسیده اید که به نظرتان ارزش های شما با ارزش های برخی دوستان تان فرق دارد، بیشتر سعی کنید که همدم آنها باشید و از طرفی هم روشنفکر تر باشید. مردم را با تمام ویژگی های شان بپذیرید و از آنها بدون در نظر گرفتن تفاوت هایتان حمایت کنید. دوستانه رفتار کنید شاد باشید، خونگرم باشید و دوستانه رفتار کنید تا مردم با شما احساس خوبی داشته باشند وقتی نمی توانید به دیگران کمک کنید، لااقل سعی کنید آنها را دوست داشته باشید. در برخی فرصت های مناسب، آنها را در آغوش بگیرید، به روی شان لبخند بزنید و نشان دهید که از ملاقات شان خوشحال هستید. قانون ۱۰ ثاینه گاهی اوقات صبر کردن برای تمام شدن حرف های کسی که در حال حرف زدن با او هستید، بسیار دشوار می شود، چرا که برخی افراد از حرف زدن خسته نمیشوند. بنابراین برای آنکه مجبور نباشید با بی ادبی حرف های طرف مقابلتان را قطع کنید و یا تا آخر حرف هایش را به زور بشنوید، بهترین کار این است که از فرصت کوتاهی که بین حرف زدن های او برای نفس کشیدن پیش می آید و مجبور می شود لحظه ای مکث کند، استفاده کرده و سریع موضوع بحث را عوض کنید. این کار بیشتر از ۱۰ ثانیه طول نمی کشد. از تشابهات استفاده کنید همه ما کسانی را که دوست مان دارند و یا افرادی را که با معیارهای ما مطابقت دارند، دوست داریم. اغلب ما افرادی را دوست داریم که بیشتر شبیه خودمان هستند. برخی از این شباهت ها باعث می شود که مردم با هم احساس نزدیکی کنند و ارتباط شان را ادامه دهند. وقتی که با مردم رابطه برقرار می کنید، به دنبال یافتن این تشابهات باشید، حتی در حد یک سرگرمی، یک علاقه، یک عادت، یک حرفه، حتی شهری که در آن زندگی می کنید، کتابی که خوانده اید و … بعد از پی بردن به این وجوه مشترک از آنها سوالاتی بپرسید و دامنه مکالمات خود را گسترده تر کنید. نگاه کردن با محبت شاید به نظرتان برسد که همیشه به هنگام صحبت کردن به طرف مقابل تان نگاه می کنید، اما افراد بسیاری این کار را انجام نمی دهند و به صورت کسی که با او حرف می زنند، نگاه نمی کنند. بدترین کاری که در این گونه مواقع می توانید انجام دهید این است که وقتی کسی با شما حرف می زند، شما به در و دیوار و سایر وسایل اتاق نگاه کنید.این کار هم بی احترامی به فرد متکلم است و هم او را از ادامه مکالمه با شما منصرف می کند. به عبارت دیگر با این کار به مخاطب می فهمانید که هیچ علاقه ای به ادامه صحبت کردن با او ندارید. به دیگران کمک کنید به دنبال فرصت هایی باشید که به دیگران کمک کنید. اگر قرار است دوست تان به زودی ازدواج کند و یا جابه جایی در پیش دارد، هر کاری که از دست تان برای کمک کردن به او بر می آید، انجام دهید. به او کمک کنید و بگذارید که او روی حمایت شما حساب و در مواقع نیاز به شما رجوع کند. اسامی را به خاطر بسپارید اسامی افراد را به یاد بسپارید و به هنگام صحبت کردن با آنها نام شان را بگویید، اما در استفاده از آن زیاده روی نکنید. وقتی که با فرد جدیدی ملاقات می کنید، چند بار نام او را در ذهن تان مرور کنید تا به طور کامل در آن ذخیره شود. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در مرداد 4، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 4، 2014 [h=1]چرا عشق در برخی روابط تدریجاً محو میشود؟ [/h] اینکه بدانید چرا عشق به تدریج محو شده و از بین میرود به درک معنا و مفهوم عشق و رابطه کمک کرده و کمکمان میکند بتوانیم روابطمان را نجات داده و از برهم خوردن آنها جلوگیری کنیم. انگار همین دیروز بود که عشق در رابطهتان بسیار شیرین و تمامنشدنی به نظر میرسید. اما خیلی زود، قول و قرارهایتان فراموش شد. روزهایی که مدام دوست داشتنش را در گوشتان زمزمه میکرد گذشته است. حالا دلتنگ گرمای آغوشش هستید و از خودتان میپرسید: عشق ما کجا رفت؟ پس اگر عشق از بین رفتنی است ممکن است تاثیرات بدی روی ازدواج داشته باشد. خوشبختانه خیلی از ازدواجها به آن نقطه نمیرسد اما خیلی از افراد هم هستند که فشارهایی اینچنینی را در ازدواج خود تجربه میکنند. در ادامه ی مطلب میخواهیم به اختصار به چند مورد از عواملی که میتواند به ما برای درک معنای عشق و رابطه و اینکه چرا گاهی عشق در رابطه تدریجاً محو میشود، اشاره کنیم... 1. توقع نابجا: خیلیها قبل از اینکه وارد صحنه اصلی ازدواج شوند، تصور میکردهاند که یکی از اسطورههای روابط عاشقانه هستند. توقع دارند که عشق و لطافت رابطه همیشه وجود داشته باشد اما هیچکدام از اینها واقعی نیست و فقط خیال باطل است و منجر به ناامیدی میشود. آنها نتوانستند درک کنند که داستانهای عشقی که در فیلم و کتاب میبینند و میخوانند فقط نمود یک رابطه غیرواقعی است. وقتی پای سفره عقد مینشینند تصور میکنند که رویاهایشان به حقیقت پیوسته است اما بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان به این نتیجه میرسند که همه چیز خیالی بیش نبوده است. اما در ازدواج توقعات درست و منطقی هم میتواند وجود داشته باشد، مثل عشق، توجه و حمایت همسر. اما حتی اینها هم ممکن است برآورده نشوند. بنابراین عاقلانه است که این واقعیت را در نظر داشته باشیم که حتی در بهترین ازدواجها هم ممکن است فرد تنها، خسته و ناامید باقی بماند. 2. ناسازگاری: معمولاً خیلی طول نمیکشد که زوج ازدواج کرده متوجه شوند که آنقدرها که در دوران نامزدی تصور میکردند سازگاری ندارند. حالا میبینند که هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند و هیچ روزی نیست که از ازدواجشان اظهار پشیمانی نکنند. تصورشان این است که همسرشان زوج مناسبی برای آنها نیست و ازدواجشان فقط یک اشتباه بزرگ بوده است. ممکن است گاهی شباهتهایی در سلیقه و شخصیتشان پیدا کنند اما تفاوتهایشان معمولاً عمدهتر و شاخصتر است. همه اینها باعث میشود که وقتی مشاجره و مشکلی پیش بیاید، مصالحه و آشتی کردن سختتر شود. 3. مشاجرات و کشمکش های مداوم: دعوا کردن، داد کشیدن، شکوه و شکایت کردن مداوم و عصبانیت به طریقی مخرب ابراز میشود. وقتی این اتفاق میافتد، مکالمه بین دو نفر به یک میدان مبارزه تبدیل خواهد شد که در آن هرکس از نظر و عقیده خودش دفاع میکند و کلمات دیگر ابزار برقراری ارتباط نیستند و به سلاح برای هر فرد تبدیل میشود. این کلمات ناراحتکننده باعث سرد شدن عشق آنها میشود. در زیر به برخی از عوامل مرتبط با دعواها و مشاجرات زوجها اشاره میکنیم: • مشکلات مالی • وظائف والدین • خیانت • روابط جنسی 4. احساس نفرت: عشق شما ممکن است به تدریج با متضاد آن که خودخواهی و نفرت است جایگزین شود. بااینکه ممکن است هنوز عشقی در دلتان وجود داشته باشد اما صدای نفرت بلندتر است. بیعاطفگی، ترس و غرور دلتان را مثل سنگ کرده است و ارتباط دوباره در ازدواج را سختتر میکند. 5. تسلیم شدن: متاسفانه بعضی از زوجها آنقدر به ازدواج بدون احساسشان عادت میکنند که امید هیچ تغییری ندارند. تصور میکنند که زندگی زناشویشان دیگر هیچوقت درست نمیشود. حتی تصور میکنند که هر کاری از دستشان برمیآمده انجام دادهاند اما چیزی که شکسته است دوباره درست نمیشود. به این نتیجه میرسند که طلاق و جدایی آخرین راهحل آنهاست. توقعات نابجا، ناسازگاری، مشاجرات، نفرت و تسلیم شدن فقط چند مورد از عواملی است که موجب بیعشق شدن روابط میشود. اما اگر قطعیت داشته باشید و هر دو با هم همکاری کنید، این مشکلات قابل حل هستند. وبلاگ دلبرانه : لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در مرداد 19، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 19، 2014 زندگی با یک دنیا استثنا http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2014/5/10-3_493765_.jpg سندروم داون یک بیماری ژنتیک است که مبتلایان به آن از نوعی اختلال کروموزومی رنج میبرند. افراد مبتلا به این بیماری در خصوصیات ظاهری و همچنین خصوصیات ذهنی با دیگران متفاوتند. چشمان تنگ و مورب، زبان بزرگ تر از اندازه معمول، صورت گرد و پهن و قدکوتاه و به طور معمول اضافه وزن، از خصوصیات مشترک افراد مبتلا به سندروم داون است. افراد مبتلا، توان ذهنی پایینتر از حد میانگین دارند و بهطور معمول دچار ناتوانی ذهنی خفیف تا متوسط هستند. همه اینها به این معنی است که آنها زندگی ای متفاوت از دیگران خواهند داشت و بالطبع اطرافیان آنها نیز سختیها و تفاوته ای بسیاری را نسبت به دیگران متحمل خواهند شد. مبتلایان به این اختلال ژنتیک نمیتوانند به مقاطع متوسط تحصیلی برسند و معمولا در مراحل ابتدایی از تحصیل بازمی مانند اما ماجرا زمانی جالب میشود که بدانید یکی از این افراد توانسته با کمک و پشتیبانی مادرش دیپلم فنی حرفهای بگیرد و دستی هم در هنرهای مشبک و معرق داشته باشد. «حسین روضه خوان» جوانی است که از وقت ورود به این دنیا تفاوت های نسبتا زیادی با دیگر هم سن هایش داشته است. او نقطه ضعفی در خود نسبت به دیگران نمیبیند و با اعتماد به نفس گذران عمر میکند و فعالیت های بسیاری را با توجه به توان خود پی میگیرد. در این بین کسی که بیش از همه سختی های بسیاری را برای بزرگ کردن حسین و رساندن او به اینجا متحمل شده، مادر او یعنی «صفیه علمی» است. در بعدازظهری نسبتا گرم با آنها قرار گذاشتیم. مادری نسبتا میانسال به همراه پسر جوانی که در ظاهر شاید بیشتر از 20سال سن نداشت، پا به مؤسسه گذاشتند. نگاه کنجکاوانهای در چهره حسین و آرامشی عجیب درصورت مادر به چشم میخورد. حسین به رغم ابتلا به سندروم داون توانسته با کمک مادرش در سن 23 سالگی دیپلم فنی حرفهای اش را بگیرد. او متولد شهریور سال66 است و فعالیت های بسیاری را حتی نسبت به یک فرد معمولی در کارنامه خود دارد. تولدی متفاوت صفیه، مادر حسین، 32ساله بود که حسین- فرزند دومش- را به دنیا آورد. فرزند اولشان دختری است که فرقی با دیگر افراد عادی ندارد. او فارغالتحصیل رشته ژئوفیزیک و اکنون صاحب یک فرزند است.فرزند دوم صفیه به گفته پزشک متخصص، معمولی به دنیا نیامده و دچار اختلالات «کروموزومی» است. مادر تلخترین خاطرهاش را متعلق به زمانی میداند که پزشک، بیماری حسین را به او اطلاع داد؛ «لحظه واقعا سختی بود. باورم نمیشد. با این حال پیش خودم گفتم شاید این امتحانی از طرف خداست.» در آن لحظه تنها خواهر صفیه کنارش بود و همسرش در سفر به سر میبرد. با این حال توسط یکی از دوستان، پدر را در جریان گذاشتند. برای پدر نیز پذیرش این موضوع بسیار سخت بود. تقصیر هیچکس نبود. تنها یک کوروموزوم اضافی به حسین منتقل شده بود و او به جای 46کروموزوم دارای 47کروموزوم شده بود. همین یک کروموزوم تفاوتهای بسیاری را برای او نسبت به دیگر افراد عادی رقم زده بود. در آن لحظات سخت، مادر با خدای خود عهد بسته بود که چیزی برای فرزندش کم نگذارد. حسین دیرتر از یک کودک عادی نشست، راه افتاد و زبان باز کرد. پدرش هر چیزی که میگفتند برای زبان باز کردن بچه خوب است، تهیه کرده بود. مادر در اینباره میگوید: «پدرش به فرحزاد میرفت و تخم کفتر میخرید و حاصلش هم این شده که خیلی بیشتر از همه ما صحبت میکند (با خنده)». او از 3 سالگی به مدرسهای میرفت که مدیرشدر ارتباط با کودکان عقبمانده ذهنی تبحر خاصی داشت. مادرحسین به یاد میآورد که «وقتی من از مربیان شنیدم که او آموزشپذیر است و تحتتأثیر شرایطی که قرار دارد، میتواند رشد و پیشرفت کند، خیلی خوشحال شدم و عهد کردم هیچ قصوری در این زمینه نکنم.» او درباره مادرانی که اینگونه فرزندان را به بهزیستی میگذارند، میگوید: «من واقعا تعجب میکنم که چطور ممکن است مادری این کار را با فرزند خود بکند! هر چه باشد این فرزند از وجود خود آدم است، حتی هزینههای بالا و سرسامآور این بچهها نیز نمیتواند باعث چنین کاری شود؛ چرا که هر کسی تحت شرایطی که خودش دارد، بچهاش را هم با همان شرایط بزرگ میکند.» شعرخوانی حسین حسین روز مصاحبه از صبح به کانون سندروم داون رفته بود؛ بنابراین وقتی پیش ما بود بسیار احساس خستگی میکرد و گاهی سرش را روی شانه مادرش میگذاشت. او دوست داشت بیشتر صحبت کند. صحبتهای ما بیحوصلهاش کرده بود. شاهنامه از کتابهایی است که حسین میخواند و شرکت در جلسات شعرخوانی کانون از دیگر علایق او است. او چند بیتی را با علاقه برایمان خواند: «از علی آموز اخلاص عمل / شیرحق را دان منزه از دغل در غزا بر پهلوانی دست یافت / زود شمشیری برآورد و شتافت گفت بر من تیغ تیز افراشتی / از چه افکندی، مرا بگذاشتی...» در این بین اگر چه مادر تلاش داشت که او با صدای آهستهتری بخواند اما حسین بلند و رسا این ابیات را خواند. سختی های زندگی یک مادر صفیه علمی از موقعی که خیلی کم سن و سال بود، مسئولیتهای بسیاری روی دوشاش گذاشته شده بود. به گفته خودش «9 ماهه بودم که پدرم را از دست دادم. از همان سنین کودکی جذب خانواده شده بودم و فکر میکردم در برابر خانواده مسئولم و سعی میکردم وظایفم را در خانواده خیلی خوب انجام دهم، هرچند خانواده چنین توقعی از من نداشتند. نمیدانم ممکن است چه ارتباطی بین این مسائل باشد ولی این را خیلی خوب میدانم که خدا صبر زیادی به من داده است». به زعم صفیه ممکن بود حسین سالم به دنیا بیاید اما دچار مشکلات دیگری شود، همانطور که خیلی بچههای سالم هستند که ممکن است در طرفهالعینی از دست بروند؛ «به هرحال همه اینها خواست خدا بوده و من برای خشنودی او باید انجام وظیفه کنم. قطعا سختیهایی در این راه متحمل شدهام که با توضیح نمیشود بیان کرد. فقط خودم میدانم و خدای خودم.» مادر حسین تا مقطع کارشناسی ارشد رشته رادیولوژی خوانده است. در تمام طول زندگی سعی میکند ابتدا کارهای حسین انجام شود، سپس کارهای خودش. او در طول روز فرصت نمیکند بیشتر از یک ربع تا 20 دقیقه برای خودش صرف کند. او اغلب این فرصت کوتاه را برای مطالعه کتابهای زبان یا روانشناسی میگذارد. با وجود این معتقد است: «خداوند خواسته من بهنحوی سرگرم باشم که متوجه گذر زمان نشوم و هیچ وقت فرصت نمیکنم حسرت گذشته را بخورم». این مادر فداکار تا یک سال و نیم پیش، نگهداری از مادر کهنسالش را نیز بر عهده داشت؛ مادری که همه برکت زندگی را از وجود او میدانست. وقتی حرف مادربزرگ پیش میآید، حسین بسیار متاثر شده و گریه میکند. صفیه علمی در اینباره میگوید: «حسین زمان فوت مادربزرگش خانه نبود اما وقتی از ماجرا باخبر شد بسیار بیتابی میکرد و هنوز که هنوز است یاد او فرزندم را بسیار غمگین میکند». فعالیتهای حسین حسین به کلاسهای متفاوتی میرود و به زعم مادرش اگر از هر کلاسی نکتهای هرچند کوچک یاد بگیرد کافی است. او مهمترین مسئله را این میداند که«او بتواند ورزش کند؛ چرا که عدمتحرک باعث خیلی مشکلات میشود». حسین در کلاسهای تئاتر شرکت میکند و علاوه براین در فیلم سینمایی هم بازی کرده است. فیلم «از تهران تا بهشت» به کارگردانی ابوالفضل صفاری(مستندساز) یکی از فیلمهایی است که او در آن بازی کرده. این فیلم هنوز به اکران عمومی درنیامده اما سال گذشته در سالن سینمایی برج میلاد نمایش داده شده است. حسین برای بازی در این فیلم به همراه پدر به خارج از تهران یعنی شهر یزد میرفته و زمان فوت مادربزرگش سر فیلمبرداری بوده است. او علاوه بر تئاتر فعالیتهای ورزشی بسیاری میکند. او سال گذشته در رشته دوومیدانی در کشور سوریه مدال برنز را کسب کرده، هرچند از سوم شدن خود چندان راضی نیست و با حسرت از آن یاد میکند. او چند تابلوی معرق و مشبک ساخته است که تعدادی از آنها در نمایشگاه خیریهای به فروش رفته است. از دیگر ویژگیهای حسین اطلاعاتعمومی بالای او است. به گفته مادرش حسین نام همه معاونین رئیسجمهور را میداند و حتی نام وزرایی که چندان هم مشهور نیستند. او علاقه زیادی هم به خواندن روزنامه دارد و هر روز عناوین روزنامه ها را میخواند. حسین حدود 6ماه است که یادگیری زبان را شروع کرده است. حروف انگلیسی را به خوبی یادگرفته و در مرحله یادگیری جملات کوتاهی همچون «یک کلاه قرمز»، «دستکش سیاه» و... است. معلم زبان انگلیسی او معتقد است که او پیشرفت خوبی در زبان کرده و نسبت به یادگیری او بسیار امیدوار است. حسین که به تازگی عضو تیم فوتسال شده و به قول خودش در نوک حمله است، دوست دارد فقط گل بزند. او میگوید: «من دوست دارم خودم با 2 پای خودم بروم کشورهای خاورمیانه و یک گل بزنم که چشمشان در بیاید.» فقط صبر کمکم کرد سروکله زدن با بچه هایی که سندروم داون دارند خیلی صبر و حوصله میخواهد. زحمتی که باید برای یادگیری این بچه ها کشید بیش از 5برابر بچه های معمولی است. من سعی میکردم در ارتباط گرفتن با حسین و یادگیری او خسته نشوم و بعضی وقتها که خیلی مشکلاتم زیاد میشد و حسین هم دل به یادگیری نمیداد میگفتم او با وضعیتی که دارد خسته شده و من نباید بیشتر از این انتظار داشته باشم. بنابراین صبر میکردم و فرصت میدادم که خودش را دوباره پیدا کند. این کار حوصله و صبر زیادی می خواهد. این بچه ها طوری هستند که اگر با آنها تندخویی کنیم جواب معکوس میدهد. حسین به قدری حساس است که اگر من آرامش داشته باشم او هم آرامش دارد و اگر مقداری کم حوصلگی در من ببیند آرامش او هم از بین میرود. از همان دوران کودکی اش سعی کردم تا جایی که میتوانم ابتداییترین موارد را هم با صحبت و تکرارکردن برایش توضیح دهم. مثلا برایش توضیح میدادم و مدام تکرار میکردم که قرار است چه کار کنم و چرا این کار را انجام میدهم. حسین از 3سالگی به مهد مخصوص کودکان سندروم داون میرفت و به قدری تحت تأثیر ارتباط خوب مربیان و نحوه آموزش آنها قرار گرفته بود که باور کردنی نبود. برای اینکه بتواند به خوبی تحصیلاتش را ادامه دهد از وسایل کمک آموزشی استفاده میکردم؛ مثلا از اشکال حیوانات و میوه ها و... کمک میگرفتم تا متوجه جزئیات شود. کانون سندروم داون کانونی است که برای بچه های استثنایی تشکیل شده و مربیان این کانون به بچه ها برای یادگرفتن مهارتهای مختلف کمک میکنند. الان حسین در کنار کار معرق و مشبک که انجام میدهد در کلاسهای تئاتر درمانی، موسیقی و زبان انگلیسی این کانون هم شرکت کرده و در کنار اینها ورزش هم میکند. سال 89 همراه دیگر خانوادههایی که بچه استثنایی داشتند در یک گروه 100نفره با هزینه خودمان به سوریه رفتیم تا فرزندانمان در مسابقات جهانی بچه های استثنایی شرکت کنند. حسین در این مسابقات رتبه سوم دوومیدانی را به دست آورد. همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در مهر 22، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مهر 22، 2014 http://www.beytoote.com/images/stories/housekeeping/hou7775.jpg بهتر است برای خرید زولبیا بامیه بدانیم که : سالم و تازه بودن آن توجه كنيد. اين شيريني هم از اين قاعده جدا نيست. زولبيا و باميههاي تيرهرنگ سرخ شده با روغنهاي چندبار مصرف شده يا حتي روغنهاي فاسد و سوخته را نخريد. حتي بعضي از زولبيا و باميهها با مواداوليهاي كه تاريخ انقضاي آنها نزديك است تهيه ميشوند. زولبيا و باميههاي تيره را به هيچ وجه نخريد و به حرف فروشنده كه ادعاي سرخ و برشتهشدن آن را ميكند گوش ندهيد. دقت كنيد كه ذرات سوخته به آن نچسبيده باشد. اين ذرات باقيمانده طبخ قبلي بوده و نشانه خوبي است براي آنكه بفهميد در همان ظرف و با همان روغن عوض نشده قبلي سرخ شدهاند. زولبيا و باميههايي را بخريد كه تازهاند و رنگ روشن و بستهبندي مناسب دارند. حواستان باشد كه زولبيا و باميههايي كه زيادي زرد هستند هم ممكن است مشكلساز باشند چون بعضيها به جاي زعفران از رنگ براي طلاييشدن آنها استفاده ميكنند. زولبيا و باميهاي را كه بدون روكش سلفون، در معرض نور خورشيد يا حتي تابش لامپ نگهداري و عرضه ميشوند، نخريد. حرارت و نور هر دو بر تركيبات آن اثرات زيانبار ميگذارد. در ضمن زولبيا و باميههايي كه حالت خميرگونه دارند يا طعم و عطرشان غيرعادي است را هم نخريد و مصرف نكنيد. زولبيا و باميه را از قناديهاي معتبر و داراي پروانه بهداشتي بخريد كه زيرنظر واحدهاي نظارتي هستند و از خريد اين محصول در سوپرماركتها، نان فانتزيها و ساير مكانهاي متفرقه كه توليد غيربهداشتي يا غيرمجاز دارند خودداري كنيد. نگهداري مناسب در خانه اين شيرينيها را در جاي سرد و خشك، درون جعبه يا ظرف (براي جلوگيري از تابش نور) نگهداري كنيد. يادتان باشد زولبيا و باميه را كم بخريد تا مجبور به نگهداري طولانيمدت آن نباشيد چون هم كيفيت و تازگي خود را زود از دست ميدهد و هم باعث بيماري ميشود. بعد از خريد، اين شيريني را از جعبههاي مقوايي خارج كنيد و در يك ظرف مناسب قرار دهيد. بعضي از جعبههاي مقوايي شيرينيها با اصول بهداشتي تهيه نميشوند و در ضمن بهخاطر شربت غليظ و چسبندهاي كه زولبيا و باميه دارد بهتر است زودتر از مقوا خارج شود تا دچار آلودگي نشود. زولبيا و باميه را در پشت شيشه و در معرض نور خورشيد قرار ندهيد. اگر هم حتي كمي مزه، رنگ يا بوي زولبيا و باميهتان تغيير كرد ديگر آن را نخوريد و دور بريزيد. تهيه زولبيای خانگی براي اينكه مدام در اضطراب كهنهبودن مواد تهيه زولبيا و باميه و ماندهبودن روغن نباشيد ميتوانيد خودتان دستبهكار شويد و در خانه اين شيريني را درست كنيد. در مرحله اول به 200گرم نشاسته و 200گرم ماست، 20گرم آرد و يك قاشق چايخوري روغن جامد، نصف قاشق چايخوري جوش شيرين و يك قاشق سوپخوري گلاب نياز داريد. نشاسته و ماست را مخلوط كرده و چند دقيقهاي صبر كنيد تا نشاسته در ماست خيس خورده و به راحتي حل شود. سپس آرد را اضافه كرده و با همزن خوب به هم بزنيد تا مايع زولبيا صاف و يكدست شود. بعد روغن جامد را اضافه كرده و حين به هم زدن آب يا گلاب را همراه با زعفران حل شده به مايع اضافه كنيد و آن را در قيف مخصوص بريزيد. در اين مرحله جوش شيرين را هم اضافه كنيد و مايع را خوب به هم بزنيد و درحاليكه روغن روي شعله قرار دارد، زولبيا را توسط قيف در روغن كاملا داغ بهصورت دايرههاي بزرگ و كوچك فرم دهيد و بلافاصله پس از كمي سرخ شدن آنها را پشت و رو كنيد. در پايان زولبياها را در شربت قرار دهيد و پس از 15-10 دقيقه آنها را از شربت خارج كرده و در صافي قرار دهيد تا شربت اضافه آن خارج شود. براي شربت اين شيريني به شكر، آب، گلاب، زعفران حل شده و آبليمو نياز داريم. آب و شكر را روي حرارت ملايم قرار دهيد تا بجوشد. بعد گلاب و زعفران را اضافه كرده، سپس آبليمو را به آن اضافه كنيد. پس از چند جوش، شربت آماده شده را از روي شعله برداريد. در خوردن زولبيا و باميه زياده روی نكنيد مواد تشكيلدهنده زولبيا و باميه روغن، آرد، شكر، تخممرغ، ماست، آب، گلاب و زعفران است. در گذشته از نوع سالم اين مواد براي پخت استفاده ميشد و زولبيا و باميهها نهتنها مضر نبودند بلكه مقوي هم محسوب ميشدند. استفاده از عسل به جاي شكر و پخت با روغن كنجد يا روغنهاي گياهي به جاي روغنهاي چندبار مصرفشده سرطان زا باعث سالمبودن آنها ميشد. اما بيشتر زولبيا و باميههاي امروزي با شكر و روغنهاي صنعتي پخته ميشوند و ضررهاي زيادي دارند. ضعف و بيحالي، مشكلات گوارشي، افزايش كلسترول، چاقي و مشكلات كبدي از مشكلات خوردن زياد اين شيريني است. افرادي كه بيماري قلبي، ديابت، چاقي يا ديگر مشكلات و بيماريها را دارند اصلا نبايد از اين شيرينيهاي وسوسه انگيز استفاده كنند. هر دانه باميه 80كالري دارد و 100گرم زولبيا 450كالري. جذب قند زولبيا و باميه بهعلت داشتن چربي زياد 2تا 3ساعت طول ميكشد و اين نكات باز هم تأكيد بيشتر بر مصرف محتاطانه اين شيريني دارد. موقع سحر هم اصلا زولبيا و باميه نخوريد كه قند خون را سريع بالا ميبرد و باعث سيري كاذب ميشود و نميگذارد مواد غذايي مورد نياز بدنتان كامل تأمين شود. همشهری انلاین لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 12، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 12، 2014 امید در دنیای مادران سختکوش http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-11-1013010-1_522349_.jpg شرایط سخت، آدم هایی موفق میسازد؛ این اصلی است که بعضی ها در زندگی شان به کار میگیرند و اتفاقا به آدم های موفقی هم تبدیل میشوند. شيرين اسدي، از اين دست آدمهاست. او با توكل، توانست شرايط سخت زندگياش را دور بزند و از مشكلات براي خودش پلهاي بسازد به سمت موفقيت. او پلهها را يكي پس از ديگري بالا رفت و جايي ايستاد كه الان ميتواند به آدمهاي شبيه بهخودش كمك كند تا بتواند مانند خودش، اميد را در دل ديگر زنان جوان كه مشكلاتي شبيه بهخودش دارند زنده نگه دارد. چند سالتان است؟ من 44ساله هستم و يك پسر دارم. چطور شما به گروه زنان سرپرست خانوار پيوستيد؟ 13سال قبل با وجود پسري كه داشتم به دلايلي متاركه كردم. قبل از آن خانهدار بودم و ديپلم خياطي داشتم. اما شرايط من طوري پيش رفت كه مجبور شدم كار كنم. آن زمان پسرم با خانواده پدرش زندگي ميكرد اما بعد از مدتي نزد من آمد و با هم زندگي كرديم. من بايد ميتوانستم معاش خودم و او را تأمين كنم و اين كار براي من كه تا الان خارج از خانه كار نكرده بودم كمي سخت بود. از كسي كمك نخواستيد؟ پدرم به من كمك ميكرد و خرجيام را ميداد اما خودم دوست نداشتم از كسي كمك بگيرم. دوست داشتم دستم توي جيب خودم باشد. به هرحال من زن بودم و يكسري نيازهاي مربوط بهخودم را داشتم و نميتوانستم از پدرم در اين زمينه كمك بگيرم. مدام در حال فكر كردن بودم كه بايد چه كنم تا بتوانم خرج خودم را دربياورم. با پرسوجوهايي كه انجام دادم، فهميدم كه كميته امداد امام(ره) به زنان بيسرپرست وام ميدهد. با شنيدن اين حرف سريع به كميته امداد نزديك خانهمان سر زدم و شرايط دريافت وام را پرسيدم. آن زمان (سال 81) توانستم يكميليون تومان وام بگيرم. با وامتان چه كرديد؟ از آنجا كه ديپلم خياطي گرفته و به خياطي هم علاقهمند بودم، با خودم فكر كردم كه ميتوانم خياطي كنم. يكميليون تومان وام گرفتم و توانستم 3تا چرخ خياطي بخرم. يك راستهدوز، يك زيگزاگ دوز و يك چرخ مياندوز.من كار عملي خياطي را به شكل كامل بلد نبودم. آن زمان ميخواستم تريكودوزي انجام بدهم و نياز داشتم كه اين 3تا چرخ را داشته باشم. در يك آگهي روزنامه خواندم كه اگر چرخ داشته باشيم، هم آموزش ميدهند هم سفارش كار. به همين دليل بود كه دنبال كار رفتم. كار خوب پيش رفت؟ بد نبود اما روزهاي اول خيلي خرابكاري ميكردم (خنده...) تا دلتان بخواهد تيشرت خراب كردم تا توانستم كمي تسلط پيدا كنم. در زيرزمين خانه پدريام كار را شروع كردم. خياطي كار بادقت و خستهكنندهاي است و از آنجا كه ممكن است يك لباس را چندبار بشكافيد، آيا خسته نشديد؟ هيچوقت دلتان نخواست كار را رها كنيد؟ خيلي به كارم علاقه داشتم. قبل از شروع بهكار فكر نميكردم خياطي اينقدر برايم جدي باشد اما وقتي وارد كار شدم علاقهام چند برابر شد. البته اين را هم بگويم كه اجبار هم بيتأثير نبود. من نسبت به كاري كه انجام ميدادم اجبار هم داشتم. هميشه با خودم ميگفتم اگر كار نكنم چه كنم؟ غير از خياطي كار ديگري هم داشتيد؟ من كمي آرايشگري هم بلد بودم و مدارك آموزشياش را هم داشتم اما علاقهام به خياطي بيشتر بود. چه زماني به شهرداري تهران مراجعه كرديد؟ نزديك به يك سال در زيرزمين خانه پدريام كار ميكردم تا اينكه متوجه شدم كميته امداد امام خميني(ره) با مشاركت شهرداري تهران يك ساختمان درنظر گرفته است تا مددجويانش بتوانند در آن كار كنند. ساختمان روبهروي مهديه تهران بود و من هم براي اينكه بفهمام ماجرا از چه قرار است به آنجا رفتم. ساختماني كه بنا كرده بودند به اين شكل بود كه ما ميتوانستيم چرخ خياطيهايمان را ببريم و به جاي كار كردن در گوشه اتاق و زيرزمين در يك جاي مجهز كار كنيم. بعد از يك سال شهرداري و كميته امداد فعاليت مشتركشان را متوقف كردند اما شهرداري بهكار ادامه داد و من هم با آنها همراه شدم. چطور به مرحله كارآفريني رسيديد؟ بعد از مهيا شدن محل كار با خودم فكر كردم كه دست تنها نميتوانم خيلي كار كنم و بايد كسي را بياورم كه همراهم باشد. همينطور شد كه تعدادي زن سرپرست خانوار يا زن بدسرپرست به گروه ما اضافه شدند. كار به اين شكل بود كه تازهواردها هم كار ياد ميگرفتند هم مزد دريافت ميكردند. به اين شكل بود كه كار من وسعت گرفت و توانستم گروه كوچكي تشكيل بدهم. الان چند نفر هستيد؟ در بيرون از كارگاه و خارج از كارگاه 21نفر هستيم كه فعاليت ميكنيم. بين ما كساني هستند كه همسر هم دارند اما همسرشان بيكار يا مريض است و نياز دارند كه خودشان كار و خانوادهشان را تأمين كنند. كار كردن با تازهواردها چطور است؟ هر كاري كمي سختي دارد. معمولا تازه واردها روزهاي اول كمي خرابكاري ميكنند اما مدتي نميگذرد كه همه به مراحل خوبي ميرسند و كارشان به قول معروف روي غلتك ميافتد. من هميشه سعي ميكنم آنها را درك كنم و البته اين درك متقابل از جانب آنها هم وجود دارد. پس رئيس خوشاخلاقي هستيد؟ همه سعيام را ميكنم كه خوب باشم البته نميدانم چقدر موفق بودهام. من و كساني كه با هم كار ميكنيم رابطه دوستانهاي داريم. هرچند بعضيها اين نوع رابطه را تأييد نميكنند اما من دوست دارم با هم دوست باشيم. عمده كارتان چيست؟ هر كاري كه بتوانيم انجام بدهيم را سفارش ميگيريم. مثلا دوخت بين دفترچه بانكها، گلسر، روتختي، لباس، روسري، قلاببافي، كليپس، كش مو و... . معمولا سفارشها به اين شكل است كه من كالاي موردنظر را ميبينم، اگر بتوانيم تهيهاش كنيم تأييد ميكنيم و گروه وارد مرحله طراحي و دوخت ميشود. حقوقي كه دريافت ميكنند اينقدر هست كه خانوادهشان تأمين شود؟ قطعا اين كار به تنهايي جوابگوي آنها نيست. هرچندتماميشان با مشكلاتي كه دارند 7صبح تا 4عصر كار ميكنند اما بههرحال با هزينههاي زيادي كه وجود دارد، حقوقشان كم است. چقدر خالصانه چيزهايي كه يادگرفتهايد را به زنان ديگر آموزش ميدهيد؟ كسانيكه با من كار ميكنند اكثرا كساني هستند كه نخستين تجربه كاريشان را پشت سر ميگذارند. من سعي ميكنم همانطور كه ديگران براي من وقت گذاشتند و آموزشم دادند، برايشان وقت بگذارم. برنامه به اين شكل است كه چندماه اول را به شكل تمام وقت به آنها آموزش ميدهم و آنها بعد از چندماه كارشان را به شكل حرفهاي شروع ميكنند. اوايل به آنها كارهاي ساده ميسپارم و رفتهرفته كارهاي پيچيدهتر و سختتر. اين آموزشها باعث ميشود افراد حرفهايتر شوند و چه چيزي از اين بهتر. دوست داريد آموزشگاه راه بيندازيد؟ بله. اتفاقا چند پيشنهاد هم به من شد و اميدوارم بتوانم در كنار كاري كه الان دارم، يك آموزشگاه هم راه بيندازم و تعداد بيشتري را آموزش بدهم. رمز موفقيت آدمهايي شبيه به موقعيت شما در 13سال قبل چيست؟ بايد تلاش كنند. اگر من آن زمان خودم را حبس ميكردم و غصه ميخوردم واقعا مشخص نبود كه چه سرنوشتي در انتظارم هست و چه اتفاقاتي ممكن است برايم رقم بخورد اما الان خوشحال هستم كه توانستهام به اينجا برسم. البته اين را هم بگويم كه يادگيري نبايد هيچوقت فراموش شود و انسان نبايد با خودش بگويد «همين قدر كه بلدم كافيه» بايد هر روز تلاش كند. از بين كساني كه با شما كار ميكنند، كسي هست كه هميشه در ذهنتان باشد؟ همه كساني كه با من كار ميكنند، واقعا آدمهايي سختكوش و زحمت كشي هستند اما يك نفر در اين بين است كه من با چشمان خودم ميبينم كه يك ثانيه هم برايش يك ثانيه است و به هيچ طريقي زمان را از دست نميدهد. او با اينكه همسر دارد اما بهدليل بيكاري همسرش آمده و پا به پاي زنان بيسرپرست كار ميكند. از اينكه ميتوانيد اين آدمها را دور هم جمع كنيد و برايشان كمكي باشيد چه احساسي داريد؟ خيلي خوشحالم. حس مفيد بودن حال آدم را هر روز بهتر از قبل ميكند. براي من خيلي جذاب و دوست داشتني است كه بتوانم چيزي كه ياد گرفتهام را به ديگران ياد بدهم. پيش به سوي موفقيت اگر بعد از خواندن گزارش خانم اسدي با خودتان فكر كرديد كه ميتوانيد حرفهاي را دنبال كنيد و بهخودتان و ديگران فرصت كار و زندگي بهتر بدهيد، بايد قدمهايي برداريد كه در ادامه آنها را برايتان آوردهايم. زناني كه دوست دارند كاري ياد بگيرند ميتوانند به مراكز كوثر شهرداري مراجعه كنند و در آنجا با ثبتنام در كلاس موردنظرشان آموزشهاي لازم را ببينند. معمولا اولويت با زنان سرپرست خانوار يا بدسرپرست است اما زنان عادي هم ميتوانند در اين كلاسها شركت كنند. بعد از طي دورههاي آموزشي افراد ميتوانند با اخذ تسهيلاتي كارشان را در زمينههايي كه آموزش ديدهاند شروع كنند. بعد از اينكه كمي كارشان رونق گرفت ميتوانند تعداد نيروهايشان را زياد كنند و كارشان را گسترش دهند. كارآفرينان و حتي كساني كه مدتي از حضورشان در سيستم آموزشي ميگذرد ميتوانند وام دريافت كرده و با آن هزينههاي راهاندازي كار مورد نظر را دريافت كنند و رفته رفته به يك كارآفرين تبديل شوند. همشهری انلاین لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 12، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 12، 2014 من میتوانم بـه تــو اعتمـاد کنم؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-5-10330untitled-1.jpg «نمیدونم از کی شروع شد ولی هر کاری میکنم نمیتونم بهش اعتماد کنم؛ شاید تقصیر خودمه. شاید هم اون با کارش باعث شده نتونم حس خوبی داشته باشم. دلم میخواد بدونم کجاست، چه کار میکنه؛ سر کارشه؟ واقعا جلسه داره؟ چرا هیچ وقت رمز موبایلش رو به من نمیگه؟ پس چرا من همیشه موبایلم روی میزه!؟ ولی اینجوری نمیشه. خودم هم حس خوبی ندارم. انگار بيقرارم، اصلا آرامش ندارم... .» متأسفانه اين دغدغه بسياري از زنها و شوهرهايي است كه گاهي با بياعتمادي نسبت به يكديگر، زندگي را، هم بهخودشان و هم اطرافيان زهر ميكنند. اينكه دائم تحت كنترل ريسمانهاي نامرئي همسرت باشي حس خوبي نيست؛ اينكه يك نفر دائم بخواهد بداند كجا هستي، كجا ميخواهي بروي و كي برميگردي خانه، حس بياعتمادي را در تو زنده ميكند. از طرفي كسي هم كه با اين افكار آزاردهنده مواجه ميشود، اين را حق خود ميداند كه از كارهاي طرف مقابلش مطلع باشد، غافل از اينكه به اين ترتيب نهتنها مقاومتش بيشتر ميشود بلكه نميتواند به نتيجه مطلوبي هم برسد. ولي واقعا چه بايد كرد؟ چرا به جاي اعتماد كردن به يكديگر در كار هم تجسس ميكنيم؟ شايد دليل اصلياش اين باشد كه تعريف درستي از زندگي زناشويي، حق و حقوق واقعي كه نسبت به هم داريم و احترامي كه بايد به خواستههاي همديگر بگذاريم نداريم. در اين خصوص با دكتر مريم نجابتيان، مشاور خانواده و مدير گروه روانشناسي وزارت ورزش و جوانان صحبت كردهايم. به نوع ارتباطتان نگاه كنيد انتخاب همسر از راههايي است كه ميتواند به بسياري از نيازهاي فردي و غريزي ما پاسخ بگويد و زمينهاي است براي اينكه بتوانيم به نيازهاي دروني خودمان پاسخ بدهيم. در واقع با ازدواج ميتوانيم كودك درون خودمان را نوازش دهيم و آرامش كنيم. بنابراين با انتخاب همسر و زندگي زناشويي، ما به بخشي از نيازهاي دروني خودمان پاسخ ميدهيم. ولي ميخواهيم بدانيم فرايند ارتباط زناشويي موفق چه فرايندي است كه طي آن زن و شوهر از مرزهاي ظاهري زناشويي ميگذرند و براي رابطه خودشان حريم ميسازند كه در اين حريم، هم ميتوانند نيازهاي خودشان را برآورده كنند و هم به نيازهاي عاطفي همسرشان پاسخ بدهند و در ارضاي اين نيازها به آرمانها و اهداف ارتباط زناشويي هم برسند. معناي حريم را ميدانيد؟ حريم بهطور كلي بهمعناي فضا قائل شدن براي هر چيزي است. حريم يعني مرزبندي كردن، مثل كشورها كه با مرزهاي مشخص، حريم خودشان را مشخص ميكنند، مثل خانه و زندگي كه هر كس براي خود دارد و بدون اجازه نميتوان وارد خانه ديگري شد. ما حتي در سفرهاي كوتاه يا گردشهاي 24ساعته هم گاهي با زدن چادر و مشخص كردن محدودهاي خاص، حريمي را براي خود و خانوادهمان قائل ميشويم. حريم يعني منطقهاي كه ورود به اين منطقه بهسادگي امكانپذير نيست يا بايد براي وارد شدن به آن اجازه گرفت و اگر بياجازه وارد شويم، مستحق مجازات خواهيم بود. حريم زناشويي چيست؟ زن و مرد هم در ارتباط زناشويي براساس باورها و اهداف خود ارتباطشان را تعريف و بايدها و نبايدهايي را براي رابطه خود وضع ميكنند. در واقع ثبت قانوني كه در ازدواج انجام ميشود بخش عيني و ملموس ارتباط است اما وقتي زير يك سقف ميرويم براي خودمان حريمهايي درنظر ميگيريم كه بايد براي موفقيت در رابطه، بتوانيم به آنها پايبند باشيم. حال هر چقدر افكار ما در تعيين بايدها و نبايدهاي قرارداديمان سازگارتر باشد يعني با هم هماهنگتر هستيم و به همان نسبت هم ميزان موفقيت ما در ارتباط بيشتر خواهد بود چون بيشتر از هر عاملي در ارتباط موفق، ميزان سازگاري ما با شرايط مختلف است كه ميتواند به ما كمك كند. البته اين قوانين درهر ارتباطي متفاوت است؛ مثلا اگر زني ابتداي ارتباط ميپذيرد كه براي انجام كارهاي خود از همسرش اجازه بگيرد، در حقيقت قانوني را كه تعيين شده پذيرفته درحاليكه اين قانون ميتواند اصلا در ارتباطهاي ديگر تعيين نشده باشد. حريمهاي شخصي اوليه را مرور كنيد بايد توجه داشته باشيم كه هر شخص هنگامي كه متولد ميشود نيازها و وابستگيهايي به والدين دارد و در واقع حريم شخصي او به كمك ديگران شكل ميگيرد ولي بعد از مدتي كه بزرگتر ميشود، علاوه براينكه نياز به مراقبت ديگران دارد، دوست دارد كمكم نشستن، راه رفتن و غذا خوردن را ياد بگيرد و براي خودش فضاي خصوصي داشته باشد. البته اين فضا بهآساني بهدست نميآيد و با سختيهايي همراه است مثلا زمين ميخورد، آسيب ميبيند و... اما همين رنجها و آسيبها باعث ميشود فرديت و منيت و هويت او شكل بگيرد و بتواند براي خودش فضاي شخصي بسازد. كمكم كودك غيراز فضاي خانه و خانواده، با جامعه هم تعاملاتي پيدا ميكند، علاوه بر اينكه خودش هم مسائل خصوصي خود را دارد كه فقط خاص خودش است. با ازدواج، اين منيتها بايد تبديل به « ما» شوند ولي اين« ما» شدن، لزوما به معني از بين رفتن همه منيت افراد نيست و حريم خصوصي هم از بين نميرود. چرا به يكديگر اعتماد نداريم؟ متأسفانه بسياري از افراد بهدليل نداشتن اعتماد به نفس لازم و بروز بعضي مشكلات، كمكم به همديگر بياعتماد ميشوند. گاهي فكر ميكنند شايد به اندازه كافي خوب و دوست داشتني نيستند يا همسرشان ديگر آنها را دوست ندارد. بدينترتيب كمكم نخستين جرقههاي بياعتمادي زده ميشود و همين موضوع آنها را به سمت كنترل كردن طرف مقابل مياندازد؛ مثلا تلفن همراه او را كنترل ميكنند، پيامكهايش را ميخوانند و... اما با شروع اين كارها بايد بدانيم مشكل جاي ديگري است كه حالا ما به اين طريق، پيش پا افتادهترين و شايد آسانترين راه را براي حل مشكلمان پيدا كردهايم ولي بايد بدانيم كه با اين روش، نهتنها هيچ مشكلي حل نميشود بلكه حرمت بين افراد كمكم از بين ميرود و ارتباط به سوي بياعتمادي و ناامني بيشتر پيش ميرود. در واقع اگر ارتباط شما برمبناي صداقت پايهريزي شده، هيچ وقت نيازي نميبينيد كه طرف مقابل را با بياحترامي به حريم شخصياش كنترل يا چك كنيد ولي گاهي بياعتماديهايي در همان دوران كودكي در ما بهوجود ميآيد و شايد بتوان ريشه بياعتماديهاي بيدليل به همسرمان را در بياعتماديهاي دوران كودكي جست و جو كرد. لطفا به حريم ها احترام بگذاريد هنگامي كه 2نفر با هم ازدواج ميكنند، قبل از آنكه بخواهند «ما» شوند، هر كدام بهطور جداگانه منيتي دارند كه اگر نتوانند ابتدا آن را به خوبي تعريف كنند، نسبت به «ما»بودن ارتباط هم نميتوانند متعهد شوند. موضوع حفظ حريم خصوصي، شامل همه افراد اعم از كودكان ميشود؛ يعني بهتر است براي ورود به اتاق يا حريم شخصي كودك ابتدا از او اجازه گرفت. بدين صورت او هم كمكم متوجه ميشود كه هر كس براي خود حريم قابل اطمينان و امني دارد كه به آن احترام گذاشته ميشود. فراموش نكنيم احساس ناايمن بودن باعث ميشود كه شخص بخواهد از آن فضاي ناامن فرار كند. در واقع همه ما نياز داريم براي خودمان محيط امني داشته باشيم؛ يعني فضايي كه كاملا متعلق بهخودمان است و اين موضوع هيچ ربطي به نداشتن صميميت ندارد. اينكه شما در هر ارتباطي مثلا ارتباط زناشويي بخواهيد اين مرز و حريم را حفظ كنيد، به اين معنا نيست كه احساس نزديكي لازم را به همسرتان نداريد؛ متأسفانه گاهي افراد چنين تعبير اشتباهي دارند.احترام به حريم زناشويي در واقع به اين معناست كه علاوه بر احترام گذاشتن به منيت شخصي، هر كس بايد به قوانين و بايدها و نبايدهاي قراردادي نانوشته اوليه ارتباط هم احترام بگذارد. مرز بين صميميت و دخالت را جدي بگيريد خيلي مواقع ميشنويم كه همه ميگويند زن و مردي كه با هم ازدواج ميكنند ميروند سر خانه و زندگي خودشان ولي متأسفانه گاهي خانوادهها با دخالتهاي بيدليل خود باعث بهوجود آمدن مشكلات زيادي ميشوند تا جايي كه يكي از دلايل اصلي طلاق در سالهاي اخير، دخالت خانوادهها شناخته شده است. بنابراين وقتي ما دائم در كار فرزندانمان دخالت ميكنيم، با اين توجيه كه آنها را دوست داريم، نميتوانيم از آنها انتظار داشته باشيم كه در كارهاي همسرانشان دخالت نكنند. در واقع اين الگوي غلط بهتدريج در ارتباطها شكل ميگيرد و همچنان مشكلات زيادي بهدنبال ميآورد؛ يعني متأسفانه گاهي محبتها و دلسوزيهاي ما رنگ دخالت بهخود ميگيرد. مثلث هاي ارتباطي چيست؟ اگر ما در ارتباط زناشويي يك راس را زن بدانيم و راس ديگر را مرد، راس سوم هميشه موضوعي است كه رابطه زن و مرد را تحتتأثير خود قرار ميدهد كه ميتواند شامل تولد فرزند، مشكلات اقتصادي، كار، والدين طرف مقابل و... شود. بنابراين هرچقدر ارتباط بين اضلاع اصلي مثلث، يعني زن و شوهر قويتر باشد، ضلع سوم (هر عامل بيروني) كمتر ميتواند باعث بروز مشكل شود. مثلا اگر ضلع سوم را بهعنوان عامل تأثيرگذار براي 2ضلع ديگر، تصميم براي بچهدار شدن بدانيم، بايد ببينيم مثلا مرد با موضوع بچهدار شدن چه ارتباطي دارد، زن چه ارتباطي دارد و خود مرد چه رابطهاي با زن دارد و تا چه حد با او موافق و همراه است و اينكه هر دو چه رابطهاي با موضوع بچهدار شدن دارند. اينها مسائلي هستند كه در حريم زناشويي اتفاق ميافتند و هر چه راسهاي مثلث مساويتر باشند، ارتباط موفقتر است. ولي زن و شوهر هميشه بايد بهخاطر داشته باشند كه زندگي مشترك يك پديده ثابت و غيرقابل تغيير نيست بلكه پديدهاي پوياست كه هر لحظه در حال تدوين قوانين جديدي براي تكامل بيشتر است؛ يعني هر اتفاقي ميتواند اين رابطه را پوياتر كند. بنابراين درصورتي كه به آن توجه داشته باشيم ميتوانيم به رشد آن اميدوار باشيم ولي اگر نخستين مشكلات و سوءتفاهمها حل نشوند، همان مشكلات بهتدريج بزرگتر و بزرگتر ميشوند. به همينخاطر سالهاي نخست زندگي در اعتمادسازي براي سالهاي بعدي زندگي بسيار مهم است. جلوي گردباد حوادث را بگيريد زوجهايي كه با بهوجود آمدن هرگونه سوءتفاهم و مشكلي با هم حرف ميزنند و اجازه نميدهند با هر گردباد كوچكي، ريشه ارتباطشان خشك شود ميتوانند زندگي موفقي داشته باشند. ما بايد مهارتهاي ارتباطي خود را افزايش دهيم و اطلاعات زيادي در اين زمينه داشته باشيم. متأسفانه افراد وقتي ازدواج ميكنند فكر ميكنند همين اندازه كه مراحل قانوني اين ارتباط ثبت شود كافي است، بنابراين تلاشي براي حفظ بهتر رابطه نميكنند و نميدانند اگر جايي به مشكل بر بخورند چه بايد بكنند، با چهكسي مشورت كنند و... بعضي افراد هم فكر ميكنند داشتن حريم خصوصي با داشتن تعهد منافات دارد ولي اينگونه نيست؛ يعني وقتي ما بتوانيم روابط خودمان را برمبناي مشورت كردن با همديگر پايهگذاري كنيم، كمتر با مشكل مواجه ميشويم. ضمن آن كه جاهايي هم بايد گذشت كنيم و مطابق سليقه همسرمان رفتار كنيم و نبايد هميشه خودمان را درنظر بگيريم. مسائل بيروني ديگر، مانند وجود بچه يا هر عامل مهم ديگري هم نبايد آنقدر ذهن ما را تحت الشعاع قرار دهند كه از همديگر غافل شويم. همشهری انلاین لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 12، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 12، 2014 [h=3] کفشهای براق با کمک بزاق دهان [/h] http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/9/position36/14-9-28-182916shoe.jpg آب دهان و واکس زدن برای تمیز کردن کفشها فقط یک اصطلاح قدیمی نیست، بلکه واقعیتی علمی هم هست! خبرگزاري آلمان از برلين گزارش داد، بنياد وارنتست آلمان، سازمان آزمونهايي براي مصرفکنندگان، اعلام کرد بزاق داراي آنزيمي است که موجب ميشود کفشهاي چرمي درخشش بيشتري داشته باشد. چطور بوی کفش را از بین ببریم؟ به همين خاطر هنگام واکس زدن بايد از آب دهانتان هم مايه بگذاريد تا سطح براق شدن کفشهايتان بيشتر شود. بر اساس کتاب جديد ترفندهاي تميز کردن وسايل خانه که بنياد وارنتست منتشر کرده، واکس را بايد در چند لايه نازک روي کفش ماليد. واکس بايد دستکم 15 دقيقه روي چرم بماند و بعد با کهنه اضافاتش برداشته شود. حالا نوبت آب دهان است. اين کتاب يک نکته ديگر هم دارد. هيچ وقت کفشهاي خيس را روي وسايل گرمايشي نگذاريد تا خشک شود، چون اين کار باعث ميشود چرم آن ترک بخورد. همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 14، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 14، 2014 یک یخچال خوشبو http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-12-183413yakhchal-45.jpg یخچال ها بعد از مدت زمانی به خاطر نگهداری انواع مواد غذایی، بوی نامطبوعی میگیرند و اگر رسیدگی به مواد درون یخچال، مرتب و سریع نباشد، این بو ممکن است به خاطر فاسد شدن مواد، تشدید شود. در وهله اول بايد از ايجاد اين بو جلوگيري كنيم و قدم اول رسيدگي و تميز كردن مرتب قفسه ها و مواد داخل يخچال است. قرار دادن غذاها و مواد خوراكي در ظرفهاي در بسته نيز باعث كمتر ايجاد شدن اين بو ميشود. سعي كنيد هر 3-2روز يكبار به تمام قفسه هاي يخچال سر بزنيد و مراقب تاريخ مصرف مواد درون يخچال باشيد.موادي كه تاريخ انقضايشان نزديك است يا در آستانه خراب شدن هستند را خارج كرده و زودتر مصرف كنيد. اگر لك يا ذرهاي از مواد غذايي به ديواره هاي يخچال باشد، سريع آن را تميز كنيد. با رعايت تمام نكته ها بالاخره يخچال بعد از مدتي ممكن است بوي نامطبوعي بگيرد، براي برطرف شدن اين بو و تميزي يخچالتان اين روشها را به شما پيشنهاد ميكنيم: بهتر است يخچال را خاموش كنيد و از برق بكشيد. همه مواد را از يخچال خارج كنيد و اگر موادي داريد كه سريع خراب ميشوند، در فريزر بگذاريد. قفسه ها و كشوها را بيرون بياوريد و همه آنها را با محلول آب گرم و جوش شيرين بشوييد و بگذاريد خشك شوند. ديواره ها و همه قسمت هاي داخلي يخچال را نيز با همين محلول يا با تركيب آب و سركه سفيد شستوشو دهيد و با حولهاي نرم، خشك كنيد. شيارها و لاستيك هاي در را از قلم نيندازيد! اگر ماده غذايي به ديواره هاي يخچال چسبيده و جدا نميشود، مرطوبش كنيد يا مقداري سس مايونز به آن بزنيد و كمي صبر كنيد، به راحتي جدا ميشود. بعد از خشك شدن كامل قفسه ها، آنها را در جاي خود قرار دهيد و مواد غذايي را به درون يخچال منتقل كنيد. ميتوانيد براي رفع بوي يخچال از بوگيرهاي آماده در بازار استفاده كنيد ولي پيشنهاد ما اين است خودتان اين بوگير را درست كنيد. راحتترين راه اين است كه مقداري جوش شيرين يا قهوه آسياب شده را درون ظرفي بدون در ريخته و درون يخچالتان بگذاريد تا بوي مواد غذايي را از يخچالتان رفع كند و يا مقداري قهوه و تكه اي زغال را در يك كيسه توري بريزيد و گوشه يخچال آويزان كنيد. راه حل سوم هم استفاده از وانيل است. مقداري وانيل را درون پارچه مرطوبي بريزيد و درون يخچال بگذاريد تا بوي خوش وانيل، در يخچالتان بپيچد. همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 16، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 16، 2014 یکشنبه 24 آبان 1393 [h=3] کاغذبازی های نوستالژیک [/h] http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-15-10482214-3.jpg شاید اگر یکیدو دهه دیگر برای فرزندانتان تعریف کنید که روزگاری آدمها برای هم دستخط مینوشتند، سر حوصله آن را در پاکت میگذاشتند و پست میکردند و بعد منتظر میماندند تا نامه به مقصد برسد و در مدت نامعلومی جواب آن را دریافت کنند، باورشان نشود که زندگی میتوانست اینقدر در کندی و صبوری بگذرد. در دنيايي كه ارتباطات آنلاين همهچيز را بهطور لحظهاي جابهجا ميكند، لذت انتظار كشيدن براي يك نامه و بازكردن پاكتهاي كاغذي با تمبرهاي خاص و منحصر به فردشان به فراموشي سپرده شده است. اما در همين دنياي عجول هم باز ممكن است سر و كارتان به اداره پست بيفتد، نه فقط براي فرستادن نامه بلكه براي گرفتن خدماتي كه نياز به جابهجايي دارد. اگر ميخواهيد بدانيد چطور ميشود از خدمات پستي براي انجام كارهاي دقيقه ۹۰ يا ايدههاي خلاقانه جالب استفاده كرد، اين راهنما را بخوانيد. پستخانه در خانه از 8-7سال قبل، استقرار دفاتر خدمات پستي در هر محله باعث شده تا دردسر رفتن به پستخانه كمتر شود اما اگر رفتن تا دفتر خدمات پستي هم برايتان دشوار است، پست تلفني ميتواند كارتان را راه بيندازد. يك شماره ۳ رقمي را ميگيريد و تا ۳ساعت بعد، كارتان راه افتاده است! شماره ۱۹۳ مخصوص ارسال محمولههايي است كه يا برايشان عجله داريد يا امكان رفتن تا پستخانه برايتان وجود ندارد. پست تلفني با يك تماس تلفني شما، مأمور را به محلي كه در آن مستقر هستيد ميفرستد و كالا را همان جا از شما تحويل گرفته، بستهبندي ميكند و مستقيما به مقصد ميرساند؛ درست مانند خدماتي كه پيكها به شما ارائه ميكنند اما تاحدودي ارزانتر و سريعتر. خدمات پست تلفني شهري حداكثر ۳ ساعته انجام ميشود و تعرفههاي آن كمي از پست پيشتاز بيشتر است. اگر مشترك خدمات پست تلفني هم شويد، كارتان سريعتر از آنچه فكر ميكنيد راه ميافتد. يك كليك تا تبريك دم عيد است و ترافيك كارها نميگذارد براي دوستانتان كارت تبريك بفرستيد؟ تولد دوستي در شهري ديگر است و دير يادتان افتاده؟ شركت شما مشتريان زيادي دارد و ميخواهيد همه آنها را در روزي خاص به جشن دعوت كنيد؟ يك كليك كنيد و از نشاني .http://www.ecard. post. ir كارت پستال مورد نظرتان را انتخاب كنيد، متن دلخواهتان را بنويسيد و با واردكردن نشاني گيرنده، بقيه كار را به پست بسپاريد. شركت پست طرح مورد نظر شما را روي كارت چاپ ميكند و به همراه يادداشت خودتان، به نشاني گيرنده ارسال ميكند. براي مناسبتهاي تقويمي كارتهاي مختلفي طراحي شده كه قيمت همگي آنها ۲۵۰۰تومان است. به اين ترتيب، ديگر لازم نيست براي تبريك و تسليت و يادبود، به يك ايميل بيروح بسنده كنيد. خدمات كارت پستال شركت پست، هم در داخل و هم خارج از كشور وجود دارد و هزينههاي ارسال آن براساس تعرفههاي مرسوم پستي حساب ميشود. جالب است بدانيد كه امكان درج مهر يا امضاي شما بهصورت عكس در انتهاي پيامها هم موجود است. سرويس «پست يافته» اگر جزو جماعت حواس جمعي هستيد كه هيچ وقت چيزي را گم نميكنند، خوش به حالتان. اما اگر كيف، مدارك شناسايي يا وسايل ارزشمندتان را گم كرديد، ميتوانيد روي كمك پست حساب كنيد. پست، بانك اطلاعاتي جامع و بهروزي از اشيا و مدارك پيدا شده دارد كه ميتوانيد با ورود به سايت مربوط به «پست يافته» و واردكردن مشخصات مربوطه، گمشدهتان را پيدا كنيد. حتما ديدهايد كه روي شناسنامه، دفترچه بيمه يا بعضي از اوراق هويتي نوشتهاي وجود دارد كه از يابنده خواسته آن را به صندوق پستي بيندازد. اينجا نقطه شروع عمليات پستيافته است. پست، مداركي را كه به اين شكل پيدا ميشوند جمع ميكند و با مراجعه حضوري صاحبان آنها، تحويلشان ميدهد. اين اسناد شامل شناسنامه، گواهينامه، گذرنامه، كارتهاي نظامي، اسناد ازدواج و مالكيت، مدارك خودرو، چك و دسته چك، دفترچه پسانداز، كارت عابر بانك و دفترچه بيمه است. در فهرست اشيا و مدارك پست يافته پست البته وصيتنامه، پلاك خودرو، كيف، جواهرات و حتي لوازم خانگي هم ديده ميشود. پست همچنين امكاني را به شما ميدهد ميان خودروهاي يافته شده جستوجو كنيد و خودروي به سرقت رفتهتان را كه پليس پيدا كرده، بيابيد. رهگيري مدارك صادره از ناجا مثل مدارك ماشين و موتورسيكلت و گواهينامه و كارت پايان خدمت هم از طريق سايت پست امكانپذير است. در تمبرها ماندگار شويد چـه نــــامـههاي ارساليتان اداري و رسمي باشد، چه شخصي و دوستانه، داشتن يك تمبر متفاوت و منحصر به فرد ميتواند وجهه بهتري به نامهتان دهد؛ مثلا تمبري كه لوگوي شركت شما روي آن درج شده يا حتي عكس شما يا فرزندان بر آن نقش بسته است. تمبرهاي شخصي، امكان جالب ديگري است كه ميتوانيد از آن استفاده كنيد و با هزينه كمي، عكس مورد نظر خود را كنار تمبر مورد علاقهتان قرار دهيد. براي سفارشدادن يك تمبر اختصاصي، بايد در سايت پست، تصوير تمبر دلخواهتان را انتخاب كنيد و با بارگذاري عكس خودتان، تركيب مورد نظر را با تمبر بسازيد. بعد هم مشخصات خود را وارد كرده و قيمت را محاسبه ميكنيد و هزينه آن را بهصورت الكترونيكي ميپردازيد. با كد رهگيرياي كه دريافت ميكنيد ميتوانيد سفارش خود را پيگيري كنيد. سرويس خريد و فروش اينترنتي با اين همه گرفتاري و فشار كارهاي روزمره، ممكن است فرصت خريد رفتن پيدا نكنيد. ترافيك شهري هم گاهي مزيد بر علت ميشود تا ترجيح دهيد كسي ديگر اين كار را به جاي شما انجام دهد. پست، اين مسئوليت را قبول ميكند و از مدتي قبل با راهاندازي يك سرويس خريد و فروش اينترنتي، فروشگاهي مجازي راهاندازي كرده كه خريدهاي شما را در قالب بستههاي پستي به محل مورد نظرتان ميرساند. با استفاده از اين سرويس، يك تير را به ۲نشان زدهايد. هم در وقتتان صرفهجويي كردهايد و هم رفتوآمد اضافه و آلودگي بيشتري را به شهر تحميل نكردهايد. شيوه كار بازار الكترونيكي پست به اين شكل است كه فروشگاهها محصولات خود را در سايت بازار الكترونيكي شركت پست www. ebazaar-post. ir معرفي ميكنند و شركت پست مديريت خريد شما و ارسال آن به منزلتان را بهعهده ميگيرد. ارسال برخي كالاها ممكن است رايگان باشد و ارسال بعضي كالاها براساس تعرفههاي تعيين شده كه تفاوت چنداني با تعرفههاي پست پيشتاز يا سفارشي ندارند، انجام ميشود. پست، خريدها را به تمام نقاط داخل كشور ارسال و هنگام تحويل به شما، هزينه آنها را دريافت ميكند به توليدكننده تحويل ميدهد. مزيت اين سرويس پستي نسبت به ديگر سايتهاي فروش الكترونيك اين است كه پست، مرسولات را بيمه ميكند و با شبكه توزيع گستردهاي كه در شهرها و روستاها دارد، خريدهاي شما را سريعتر و سالمتر به دستتان ميرساند. همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 20، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 20، 2014 [h=3] فرار از گرد و خاک [/h] http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-19-10412714-4.jpg گردگیری یکی از کارهای همیشگی و بیپایان برای تمیز نگه داشتن خانه است. اگرچه نميتوانيم براي هميشه از گردوخاك نشسته بر وسايل خانه، خلاص شويم ولي راهحلهايي براي كم شدن گردوغبار و راحت تميز كردن خانه داريم. اول از همه راههاي ورود گردوخاك به خانهتان را پيدا كنيد. درز در و پنجرهها يكي از اصليترين راههاي ورود گرد وخاك به خانه هستند. حتما اين درزها را بگيريد تا علاوه بر جلوگيري ازورود گردوخاك، گرماي خانه از اين درزها خارج نشود. دريچههاي كولر نيز يكي ديگر از راههاي ورود گردوخاك به خانه است. حتما دريچههاي كولر را ببنديد و بعد از تميز كردن آنها، يك كاغذ يا مقوا جلوي دريچه بچسبانيد تا مانع ورود گرد و خاك به خانه وخارج شدن گرما شود. در فصلهاي گرم سال نيز هربار بعد از جارو كشيدن خانه، كولر را خاموش كنيد و با سر فرچهاي جاروبرقي، دريچههاي كولر را جارو كنيد تا گردوخاك آن گرفته شود. ورود خود شما به خانه نيز يكي از راههاي آمدن گردوخاك به منزل است. گردوخاكي كه روي كفش، لباس و وسايلتان نشسته، با شما وارد خانه ميشود. پس بهتر است كفشهايتان را خارج از در ورودي خانه دربياوريد و در جاكفشي بگذاريد. لباسهايتان را قبل از ورود به خانه بتكانيد و اگر خريد كردهايد آنها را مستقيم به آشپزخانه ببريد و جابهجا كنيد. موكت يا فرش كوچكي در ورودي خانه پهن كنيد و هفتهاي يكبار آن را بشوييد يا جارو بكشيد. روزنامه يا كاغذباطله را در اتاق پاره نكنيد، زيرا ريزذراتي كه آنها را تشكيل دادهاند در هوا معلق ميشوند و روي وسايل مينشينند. فيلترجاروبرقيتان را طبق دستوري كه دارد هرچند وقت يكبار تميز يا عوض كنيد، چون منافذ اين فيلترها بعد از مدتي كثيف و مسدود ميشوند و نميتوانند گردوخاك را در جارو محبوس كنند و به بيرون بازميگردانند. قبل از شروع گردگيري، خانهتان را جارو بزنيد؛ چون بيشتر گردوغبارها با جارو جمع ميشود و مقدار كمي روي وسايل باقي ميماند كه براي تميز كردن آنها بهتر است از گردگيرهاي پري استفاده نكنيد چون گرد و خاك به آنها نميچسبد و فقط از يك مكان به مكان ديگر منتقل ميشوند. بهترين گزينه، گردگيرهاي ريزبافت يا پارچههاي ميكروفيبر يا الكترواستاتيكي هستند كه گردوخاك را بهخود ميگيرند و نگهميدارند و بعد از تمام شدن گردگيري به راحتي شسته ميشوند و دوباره قابلاستفاده هستند. اگر دستمال يا پارچههاي معمولي در دسترس داريد و با آنها خانه را تميز ميكنيد، حتما با كمي آب مرطوبشان كنيد تا گردوخاك به آنها بچسبد. همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 20، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 20، 2014 [h=3] انتخاب درست نگهداری صحیح [/h] http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-19-10582915-20.jpg همه ما در زندگی مشترکمان ممکن است گاهی درست فهمیده نشویم، بههمین دلیل باید بپذیریم که همسرمان در مواردی با ما تفاوت دارد. دائم هم بايد بهخودمان يادآوري كنيم كه ما با يك ماشين عشقورزي ازدواج نكردهايم. نبايد از سازگاري با شرايط نه چندان ايدهال زندگي و لذت بردن از آن نااميد بود. گاهي وقتها براي دردهايي كه در زندگي داريم، حتما بايد كاري بكنيم، گاهي هم تنها بايد تحمل كرد، سكوت خيلي وقتها مشكلاتمان را حل ميكند. همه اينها را بايد هوشمندانه در موقعيتهايي كه در زندگيمان پيش ميآيد بهكار گيريم. مطمئن باشيد هر كسي كه خيلي آرام و خوشحال در مورد زندگي و ازدواجاش صحبت كرد، الزاما به اين معني نيست كه زندگي مشترك كاملا ايدهآلي دارد. توصيه اصولي اين است كه به جاي حرص خوردن در مورد اينكه چرا شرايط زندگي من اينطور است يا چرا فلان اخلاق همسرم آنجور است، يا هر چيزي شبيه اين، بهتر است فكر كنيم كه فعلا اين شرايط هست و بايد راهي پيدا كنيم كه زندگي را بر اساس شرايط موجود مديريت كنيم و براي بهبودش تلاش كنيم. اين درحالي است كه اغلب، ذهنشان درگير اين بحث ميشود كه ميتوانستهاند بهتر از اين را داشته باشند؛ حرفي كه بيشتر شبيه يك آرزو است و هيچ مبناي دقيقي ندارد و حتي اگر هم درست باشد، ممكن است چارهاي براي آن وجود نداشته باشد. اينجا، به 2 موقعيت ويژه پرداختهايم، انتخاب اشتباه و نگهداري درست از رابطه همسري كه دكتر عليرضا شيري، متخصص مهارتهاي ارتباطي در اينباره بيشتر توضيح ميدهد. براي شروع نكردن يك رابطه اشتباه چشمهايتان را باز كنيد اگر از همان ابتداي رابطه و آشنايي خوب چشم و گوشتان را باز كنيد و مراقب بعضي علائم در طرف مقابلتان باشيد، به موقع چيزهايي را كه بايد، ميفهميد و بعدا بيجهت به بخت سياهتان لعنت نميفرستيد. روانشناسها و مشاوران ميگويند به بعضي از زوجهايي كه براي مشاوره قبل از ازدواج پيش آنها ميروند، از همان اول ميگويند رابطهشان به احتمال زياد به مشكل خواهد خورد. پس مراقب اين علامتهاي هشدار باشيد: نامزد فراري: نامزدي كه در شرايط عادي اصلا در دسترس نيست و شما نميتوانيد با او معاشرت داشته باشيد، شناخت درستي از او پيدا نميكنيد. بالاخره كسي كه با شما قصد ازدواج دارد بايد يك وقتي را برايتان كنار بگذارد. البته مورد عكس اين حالت هم خوب نيست. كسي كه تمام وقتش را به شما اختصاص ميدهد و هيچ دغدغه و مسئله ديگري ندارد، آدم ازدواج نيست. يك آدم نرمال بايد يك وقتي هم براي خودش داشته باشد. علاوه بر اين در خصوص فردي كه هنوز درگير رابطه ناتمام قبلي است تا وقتي از تمام شدن روابط قبلي خواستگارتان مطمئن نشدهايد، اصلا به ادامه رابطه فكر نكنيد. نامزد خاص: هر كسي بهنظر خودش يكجورهايي خاص است اما بعضيها به واسطه يك توانايي و استعداد خاص از بقيه متمايز هستند و بيشتر به چشم ميآيند. اين ويژه بودن هم ميتواند يك ورزشكار خوب بودن باشد و هم استاد و رئيس بودن. بهطور كلي موقعيت بالاتر براي هر كسي جذاب است اما مثلا اگر شما پرستار هستيد و با يك پزشك ازدواج ميكنيد، بايد اطمينان داشته باشيد كه نامزدتان در خانه و بيرون از بيمارستان از موقعيت بالاتر خود پايين ميآيد و به قول معروف، جنبه دارد. ازدواجهاي استاد و شاگردي هم خيلي مورد تأييد نيستند چون شاگرد هميشه نميتواند شاگرد بماند و در زندگي مشترك هم استاد نميتواند معلمبازي دربياورد. ضمنا يادتان باشد كه هميشه استادها و شاگردهاي بهتري وجود دارند! خلاصه اينكه اگر تمام عشق و علاقه شما به كسي فقط بهخاطر يك ويژگي خاص است، به اين فكر كنيد كه ممكن است يك روز آن مشخصه از بين برود و همهچيز عادي شود، آن وقت چه تصميمي ميگيريد، حالا باز هم حاضريد زن يا شوهر اين آدم خاص و متفاوت باشيد يا نه. علاوه بر اينها زندگي با يك آدم خاص ملاحظات خاصي هم ميخواهد و شما بايد بتوانيد اين شرايط را تحمل كنيد. نامزد بدهكار: بعضيها تا دلتان بخواهد برگههاي جريمه پرداخت نشده، قسطهاي به تعويق افتاده و بدهكاريهاي ريز و درشت دارند. اينها همانهايي هستند كه مدام ميگويند: «فعلا دستم تنگه». اگر از دوستانشان هم پرسوجو كنيد حتما چندباري دستي به او پول قرض دادهاند و هيچ وقت دوباره رنگ پولشان را نديدهاند. همه اين شواهد نشان ميدهند كه نامزد مورد نظر شما ثبات مالي ندارد. پس اگر ميخواهيد واقعا با او زندگي كنيد، از همين حالا دستهچكهايتان را حاضر كنيد. در آينده عذر و بهانههاي زيادي براي اين هميشه مقروض بودن و وضعيت آشفته مالي خواهيد شنيد و بايد به خوبي بتوانيد از عهده ايفاي نقش پدر يا مادر نامزدتان بر بياييد چون هميشه اين شما هستيد كه بايد بيفكريها و بيمسئوليتيهاي همسرتان را جبران كنيد. براي زنده نگه داشتن يك رابطه درست شما 2 نفر هستيد، نه يك نفر! همسرتان شما را نميفهمد و درك نميكند؟ خب، نبايد برويد و همه جا اين وضعيت را بازگو كنيد. يادمان باشد آدمها در زندگيشان تا حدي تنها هستند و دنياي خودشان را دارند. مثلا يك فيلم كمدي ميبينيم، اگر همسرمان بيشتر خنديد يا حتي هيچ ارتباطي با آن نگرفت، نبايد فكر كنيم كه لابد جريان خاصي هست. بايد بپذيريم كه قطعا او در مواردي با ما تفاوت دارد و در اين مورد خاص، با ما تفاوت اساسي دارد. عشق، چيزي جداي از منِ عاشق يا معشوق نيست. من اگر افسرده باشم او(عشق) هم هست. نميشود اينجور به ماجرا نگاه كرد كه تو حتما بايد در هر شرايطي خوب باشي و عشقات را به بهترين وجه ابراز كني. واقع بيني لازمه زندگي است. مراقب هيولايتان باشيد وقتي مجاورت 2 نفر زياد ميشود، ناخواسته كمتر همديگر را ميبينند. به اين معني كه كمتر به هم دقت ميكنند. ازدواج دقيقا چنين شرايطي را ايجاد ميكند و اگر مراقب نباشي، بهتدريج اين نديدن بيشتر و بيشتر ميشود. همه آدمها يك هيولا درونشان دارند كه از قضا، ازدواج به طرز عجيبي شرايط را براي بيدار شدن و بروز آن مهيا ميكند. اين ميشود كه او ناخواسته شريك زندگياش را ناراحت ميكند. همزمان هم خودش حساستر ميشود و با كوچكترين حرف و مسئله ناراحت ميشود. مثلا فشار خون دارد و يكبار همسرش به اشتباه غذا را شور ميكند، به طرز عجيبي قبل از هر چيزي به ذهناش خطور ميكند كه چرا حواساش نبوده؟ مگر نميداند كه من فشار خون دارم؟ در مورد دلخوريهاي بزرگ و كوچك، بدانيد كه همه ما فايلي از رفتارهاي ديگران در مورد خودمان داريم. نكته اينكه بهخاطر سپردن مسائل، كار سختي نيست اما بهخاطر آوردن آنها تقلا ميخواهد. هر وقت ميخواهيم خاطره بدي را به ياد بياوريم كه اغلب ناخواسته و از روي عادت است، بايد ببينيم ارزشاش را دارد يا نه! به فرديت اش احترام بگذار تفاوت 2 آدم يك مسئله طبيعي است. نميشود 2 آدم را پيدا كرد كه كاملا مثل هم باشند، نميشود هم اصرار كرد كه حتما مثل هم بشوند. مثلا يك زن و شوهر كه يكي درونگرا و يكي برونگراست، اينها بايد تفاوتهاي يكديگر را بپذيرند و حتي به نيت كمككردن به همديگر نبايد شيوه خودشان را در برخورد با مسائل به ديگري تحميل كنند. فرض كنيد من جوري باشم كه نظر و احساسم را در نخستين فرصت به ديگران بگويم و هروقت فكر كنم دارند در حقام اجحاف ميكنند، عكسالعمل سريع از خودم نشان بدهم اما همسر درونگرايم در اين مواقع نخستين كارش تحمل باشد و صبر كند تا مسئله حل شود. شما قرار نيست سفر قهرماني زندگي او را به شيوه خودت پيش ببري چون روش تو الزاما براي زندگي او كارآمد نيست. مثلا تو ميروي و مدرك دانشگاهياش را كه بهخاطر كاغذبازيهاي اداري در دانشگاه مانده، با رايزنيهايي كه بلدي يا حتي با شلوغبازي ميگيري اما درست زماني كه خيلي خوشحال مدرك را برايش ميآوري، در كمال تعجب ميبيني ناراحت است! تو نگذاشتهاي او خودش با فرديتاش كار را انجام بدهد. يا حتي ممكن است روشي كه بهكار بردهاي، با اصول و هنجارهاي اجتماعي او همخواني نداشته باشد و آنها را زير سؤال برده باشد. قدم اول را با دليل بردار اگر به يكي از دلايل زير قصد ازدواج داريد، كمي دست نگه داريد و دقيقتر فكر كنيد. اگر دوز عشق و علاقهتان زيادي بالاست، ممكن است دچار توهم شويد كه همهچيز عشقتان فوقالعاده است و هيچ مشكلي نداريد، درحاليكه واقعيت اينطور نيست و بالاخره هر كسي مشكلاتي دارد، يك مقدار صبر كنيد. اگر سنتان دارد همينطوري ميرود بالا و خانواده هم دائما شما را تحت فشار قرار ميدهند، باز هم «فقط» به اين دلايل سراغ ازدواج نرويد. مطمئن باشيد تحمل فشار فعلي خيلي راحتتر از تحمل فشار يك زندگي مشترك ناموفق است. اگر همين يك ماه پيش نامزديتان به هم خورده يا چند وقت پيش از همسرتان جدا شدهايد، فورا سراغ يك رابطه جديد نرويد. چند وقت كه دندان روي جگر بگذاريد از حرص و عصبانيتتان كم ميشود و درستتر تصميم ميگيريد. اگر فقط براي اينكه تنها نمانيد، به ازدواج فكر ميكنيد، برويد و چند سال بعد كه بزرگتر شديد بياييد. ضمنا ازدواج با خودش يكعالمه كارهاي نكرده ميآورد، پس به ازدواج به چشم يك معجزه براي سر و سامان دادن به زندگي فردي بيبرنامه تان نگاه نكنيد. لذت جنسي قطعا يكي از انگيزههاي ازدواج است اما مشكل از جايي شروع ميشود كه رهايي از استيصال جنسي ميشود تنها دليل ازدواج. آن وقت نميتوانيد به همسرتان به عنوان شريك زندگي نگاه كنيد. 1- چند وقت پيش خواستگاري داشتم كه خيلي به هم علاقهمند شديم، اما در ادامه رفتوآمدها بهنظرم رسيد مردد شده و ادامه نداديم. الان مورد ديگري پيش آمده كه لااقل در ظاهر خيلي مصر است اما واقعيتاش اين است كه هنوزفكر مورد قبلي از ذهنام بيرون نرفته. گاهي اوقات آدم به يك رابطه نصفهنيمه طولانيمدت دل ميبندد به اين اميد كه شايد ختم به ازدواج شود. من اكيدا ميگويم اگر پسري بخواهد رابطهاش را به سمت ازدواج ببرد، ميبرد و معطل نميكند و در اين كار خير استخاره نميكند! يك نكته را هم فراموش نكنيم تا ما را به اشتباه نيندازد، گاهي خاطرات يك رابطه قديمي غيرازدواجي را مقايسه ميكنيم با رابطهاي جدي منتهي به ازدواج! اين مقايسه غلط است زيرا همان فرد پاي بحث ازدواج رفتارش طور ديگري ميشد! مرد پاي ازدواج، شهامت اعلام مسئوليتپذيري را دارد و اشكالي ندارد خيلي بذلهگو و بشاش هم نيست. اما در مقابل، خيليها هستند كه اصلا به درد ازدواج نميخورند. به درد وقتگذراني و هيجانات زودگذر بيشتر ميخورند تا مسئوليتپذيري طولاني مدت ازدواج. 2- من دانشجوي كارشناسي ارشد در شهر ديگري هستم و از آنجا پيشنهاد ازدواج دارم. مسئلهام اين است كه وابستگي شديدي به خانوادهام دارم و زندگي در شهر ديگري برايم مشكل است. بهنظر شما با توجه به اينكه او از موقعيت اجتماعي مناسبي برخوردار است، عاقلانهترين تصميم كدام است؟ اگر ايشان از نظر شما آدم مناسبي است، بهتر است به ازدواج با او جديتر فكر كنيد. طبيعي هم هست كه در صورت ازدواج يا شما به شهر آنها ميرويد و هر از گاهي براي سركشي به خانواده به شهر خودتان سر ميزنيد و خانواده هم هر از گاهي به شما سركشي ميكنند يا ميشود با او صحبت كرد و سنجيد كه اگر در تصميمش براي ازدواج با شما قطعي است، آيا در شهر شما شرايط كاري مناسبي برايشان وجود دارد يا نه. اين بحث ارزش مطرح كردن را دارد. غيراز اين، در مدت نامزدي فرصت خوبي داريد كه وابستگي فيزيكي به خانواده و محيط را كم كنيد. مطمئن باشيد مهاجرت براي آدم توانمند، راهگشاست نه راه بند. ازدواج خوب، ارزش سرمايه گذاري دارد ولي اگر اصلا نميتوانيد از خانواده دور شويد، بهتر است غيراز بومي شهر خودتان، كسي را به خواستگاري نپذيريد. همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 20، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 20، 2014 [h=3] یک تنوع ساده اما بزرگ [/h] http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-19-10453214-6.jpg استفاده از تنوع رنگ، طرح و خلاقیت در چیدمان هر منزلی زیبایی خاص خود را دارد و باعث ایجاد احساس بهتری برای اعضای خانواده میشود. حال اگر حس ميكنيد فضاي خانه برايتان خستهكننده و تكراري شده و دوست داريد تنوعي در آن ايجاد كنيد ما پيشنهادهاي خوبي براي شما داريم كه بيشك برايتان جالب خواهد بود. اگر پردههاي پارچهاي منزلتان را خودتان ميدوزيد يا بهنحوي پارچه اضافه آمده از آن را در اختيار داريد يك راهحل جالب به شما پيشنهاد ميدهيم كه هم براي خانه تنوع ايجاد كنيد و هم بهصرفه باشد. با چند متر پارچه پردهاي اضافه در سالن نشيمن يا پذيرايي ميتوان رويه جديدي براي كوسنها دوخت، به اين شكل كه پارچههاي مربعي در قطع 50در 50 يا هر اندازه ديگري كه خود مايل هستيد را برش بزنيد، سپس 2تكه پارچه هم اندازه را از 3طرف و از پشت پارچه به هم بدوزيد و يك طرف را با زيپ به هم وصل كنيد، بعد از آن پارچه را برگردانده و اگر كوسن آماده داريد درونش بگذاريد و اگر نداريد ميتوانيد درون رويه را از اسفنج يا پارچههاي خردشده پر كنيد. اين رويهها را به هر تعداد كه ميخواهيد تهيه كنيد، كه البته بستگي به مقدار پارچه و تعداد مبلماني كه ميخواهيد كوسن داشته باشند، دارد. پارچه پردهايتان كاربرد ديگري نيز ميتواند براي شما داشته باشد چراكه از آن ميتوانيد براي دوختن روميزي استفاده كنيد! خلاقيت شما در اينجا به كمكتان ميآيد چراكه ما پيشنهاد 2نمونه از كار را به شما ميدهيم ولي اين شما هستيد كه ميتوانيد انواع مدلها را با خلاقيت خود خلق كنيد. به تناسب پارچهاي كه برايتان باقي مانده هم روميزي بزرگ و هم روميزي كوچك ميتوانيد تهيه كنيد، براي ميزهاي بلند ميتوانيد قطر سطح ميز را اندازه گرفته و به همان اندازه يك مربع ببريد. اگر سطح ميزتان دايره است مربع را 2تا زده و گوشه هايش را گرد كنيد، حال دور تا دور سطح ميز و بلندي ميز را اندازه گرفته و براساس آن يك پارچه مستطيل ببريد، 2قطعه پارچه را يكي از طول و يكي از لبه به هم وصل كنيد، سپس روي ميز خود بيندازيد، بهطور حتم ميزي زيباتر خواهيد داشت، همچنين اگر روميزي سنگ دوزيشده يا مليلهدوزي شده ديگري داريد (همانند عكس) روي ميزتان بيندازيد تا جلوه زيباتري داشته باشد. حال درخصوص رو ميزيهاي كوچك براي افرادي كه پارچه كمتري در اختيار دارند نيز پيشنهادهاي جالبي داريم؛ اگر پارچههايي داريد كه رنگشان تا حدي به رنگ پارچه پردهاي شما ميآيد ميتوانيد با چند برش پارچهها را با يك تلفيق رنگي مناسب با اشكال مختلف همانند پارچههاي چهل تكه قديمي به هم وصل كرده و درصورت تمايل روي آن را با پولك و مليله تزيين كنيد و روي ميزهاي كوچك خود بيندازيد، بهطور حتم بسيار چشم نواز خواهد بود. براي تكراري نشدن لحظه هاي زندگي هميشه خلاقيت داشته باشيد زيرا ميتوانيد با كوچك ترين كارها از توانايي هايي كه تا به امروز در خود سراغ نداشته ايد شاد شويد. همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 22، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 22، 2014 شنبه 1 آذر 1393 - رانندگی در روزهای خیس http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-22-11328untitled-2.jpg تا همین چندماه قبل نگران نیامدنش بودیم ولی حالا چند هفتهای میشود که خداوند رحمتش را بدون هیچ مضایقهای بر سرمان فرو میفرستد. شاخ و شانه كشيدن ابرهاي آسمان براي همديگر كه تمام ميشود شروع ميكنند به شرشر گريه كردن، اين پايين اما انگار شلوغي هميشگي برخي خيابانهاي شهرهاي بزرگ به توان هزار ميرسد. تكليف عابران پياده كه مشخص است؛ هركس به گوشهاي ميرود تا از اشكهاي آسمان در امان بماند. اما خودروها به هزار و يك دليل آنچنان در معابر ريز و درشت گره ميخورند كه رها شدن از اين گره، گاهي ساعتها وقت مسافران شهري را ميگيرد. به هرحال اين ترافيك لعنتي هميشه عذابآور است، باران كه ببارد عذابآورتر هم ميشود. در ضمن، رانندگي در روزهاي باراني و خيس هم مهارتهاي خاص خود را دارد كه دانستن آن براي هر رانندهاي ضروري است. اگر ميخواهيد با اين مهارت بيشتر آشنا شويد، خواندن اين مطلب را از دست ندهيد. خودرويمان چطور باشد؟ بايد خودروي ما در روزهاي باراني حتما مجهز به چراغ مهشكن، برف پاك كن سالم و ديگر تجهيزات فصول سرد باشد. در كشور ما روشن كردن چراغها در روز اصلا متداول نيست. اين باعث كاهش ديد در روزهايي كه شاهد بارش در شهر هستيم ميشود. از طرفي برف پاككنها هم ميتوانند تأثير بسزايي در كاهش تصادف در روزهاي باراني داشته باشند. زيرا قطرههاي باران همانند ذرهبين عمل كرده و باعث خطاي ديد خواهند شد. بخاري و سيستم امحاي بخار از شيشهها هم بايد كارايي لازم را داشته باشد زيرا با بخار گرفتن شيشهها، ديد راننده كم ميشود. منبع آب شيشهشو هم حتما بايد پر باشد كه در موقع ضرورت مورد استفاده قرار بگيرد. همه شيشه را تميز كنيد متأسفانه رانندگان ما عادت دارند هنگام بارش باران فقط به تميز بودن قسمت اندكي از شيشه آن هم در سمت خودشان بسنده كنند و به اين دقت ندارند كه براي رانندگي ايمن بايد همه شيشه تميز باشد. كارشناسان ترافيكي ميگويند كه اين عامل مؤثري در بروز حوادث رانندگي در روزهاي باراني است. درضمن رنگ اتومبيلهايي كه اغلب در كشورمان سوار ميشويم نقرهاي، سفيد يا مشكي است. اين باعث ميشود در شرايط برفي، خودروهاي سفيد و در روزها باراني و مه گرفته خودروهاي نقرهاي و مشكي كمتر ديده شوند. بنابراين براي جلوگيري از حوادث لازم است دقت بيشتري داشته باشيم. وقتي سر مي خوريم چه كنيم؟ خب حالا اگر در معابر لغزنده روزهاي باراني، اتومبيلمان سر خورد چه كنيم؟ اگر ترمز ABS نداريد نخستين كار اين است كه ناگهان ترمز نكنيم، زيرا ضربه زدن به ترمز در روي سطح لغزنده چرخها را قفل ميكند و باعث لغزش و سرخوردن بيشتر ميشود. ابتدا فرمان را به طرفي بچرخانيد كه قسمت عقب خودرو سر ميخورد و هر زمان اتومبيل به حالت مستقيم درآمد، در جهت دلخواه خود حركت كنيد. خيلي آهسته روي ترمز فشار دهيد تا از سرعت خودرو كاسته شود يا آرام روي گاز فشار دهيد تا خودرو به حركت خود ادامه دهد. يادتان باشد چرخاندن فرمان به مقدار زياد، ضربهاي به عقب خودرو ميزند كه موجب سر خوردن آن ميشود. قوانين رانندگي چه ميگويند؟ بد نيست بدانيد كه هنگام بارندگي، حداكثر سرعتهاي مجاز تعيين شده براي معابر مختلف كاهش مييابد. براساس ماده ۳۷۱ آييننامه راهور، رانندگاني كه در معابر لغزنده در حال حركت با سرعت ۳۰ كيلومتر هستند، براي ايمني بايد ۶ طول اتومبيل با خودروي جلو فاصله داشته باشند. در ضمن وقتي كه تازه زمين تر شده، اصطكاك كاهش مييابد. در اوايل بارندگي، بهعلت مخلوط شدن آلودگيهاي سطحي مانند روغن ماشين و گرد و خاك كه بهطور معمول روي سطح همه خيابانها و جادههاست، خطر لغزندگي خيلي جديتر ميشود. حواستان به ايمني لاستيك ها باشد مهمترين نكته درخصوص رانندگي در زمان بارشها، مخصوصا در جادههاي برون شهري داشتن زنجيرچرخ است كه الان نمونههاي مختلفي از آن در بازار موجود است. نداشتن زنجيرچرخ در برخي روزها ممكن است به قيمت توقف چند ساعته در جادههاي برفي باشد. درضمن روزهاي باراني و برفي، لاستيكهاي اتومبيل مخصوصا لاستيكهاي جلو نبايد ساييده و بدون آج باشند. در غيراين صورت هنگام گرفتن ترمز يا چرخش به طرفين، ليز خورده و از مسير خارج ميشويد و امكان بروز حادثه افزايش مييابد. توجه بيشتر به چراغ ترمز عقب چراغهاي ترمز عقب يا همان چراغ خطر در زمان بارندگيها، اهميت چند برابر مييابند. اگر راننده پرسابقهاي باشيد احتمالا ميدانيد كه اين نوع چراغها خيلي زود ميسوزند ولي قيمت كمي دارند و خودتان هم به راحتي ميتوانيد آنها را تعويض كنيد. حتما در روزهاي باراني يا برفي سعي كنيد از سالم بودن چراغهاي ترمز اطمينان حاصل كنيد. درضمن در روزهايي كه هوا خراب است، از حركت در لاين سبقت خودداري كنيد. در لاين وسط برانيد كه امكان بروز حادثه كاهش يابد. همچنين پشت سر اتومبيلهايي حركت كنيد كه چراغ ترمز سالمي دارند و شما را دچار اشتباه نميكنند. در تقاطع ها بيشتر دقت كنيد در روزهاي باراني و برفي، حركت در تقاطعها هم بايد با دقت بيشتر صورت بگيرد. چرا؟ مايعات خودرو همانند روغن در آسفالت محل عبور عابران پياده در تقاطعها به وفور يافت ميشوند و اين مايعات هنگامي كه با آب باران مخلوط شوند ميتوانند كاركرد يك قطعه يخ بسيار ليز را داشته باشند. پس بهطور جدي بايد سرعت خود را در تقاطعها كم كنيد. در ضمن حواستان به محل جمعشدن آبهاي سطحي هم باشد زيرا در محل جمع شدن آب درصد لغزش خودرو بسيار زياد است. بهتر است درصورت ديدن اين آبگرفتگيها درصورت لزوم كمي با دقت تغيير مسير بدهيد تا از عوارض بعدي آن مصون باشيد. مديريت سفر را فراموش نكنيد در روزهاي باراني كافي است كمي مديريت را چاشني تصميمگيريهاي روزانهمان كنيم. بهعنوان مثال همه ما ساعتهاي شلوغي معابر يا بهاصطلاح پيك ترافيك روزانه را ميشناسيم. گرچه بارش نزولات آسماني كمي بر اين ساعات ميافزايد اما به هر حال حدودش مشخص است. پس بهتر است با تنظيم زمان حضورمان در معابر، خود را از زنداني شدن در اين حصار ترافيكي نجات دهيم. گاهي حتي نيمساعت ديرتر يا زودتر حركت كردن ميتواند كمك بزرگي برايمان باشد و ترددي روانتر داشته باشيم. از آنجايي كه هيچ شهروندي را نميتوان يافت كه از حضور در ترافيك لذت ببرد، توصيه ميكنيم مديريت سفر را جدي بگيريد. اطلاع از وضعيت ترافيكي معابر امروزه سيستمهاي هوشمند چترشان را بر سر زندگي روزانه ما پهن كردهاند. مثلا همين دوربينهاي نظارت تصويري بر معابر شهر كه اطلاعات وضعيت ترافيك خيابانها و بزرگراهها را در اختيار مركز كنترل ترافيك ميگذارد و شبكههاي راديويي از جمله راديو صداي شهر آن را اعلام ميكند يا همين سامانه اعلام وضعيت ترافيك مركز كنترل ترافيك كه نقشه ترافيكي معابر تهران را به شكل آنلاين در اختيار شما ميگذارد و مواردي از اين دست كه ميتواند بهعنوان اهرم كمكي شما را در اتخاذ بهترين تصميم براي اينكه در ترافيك روزهاي باراني محصور نشويد، ياري كند. موتورسيكلت ها پرخطرتر مي شوند موتورسيكلتها در حالت عادي عامل ۵۰ درصد تصادفات در شهرهاي بزرگي مثل تهران شناخته ميشوند. وقتي باران يا برف ببارد، بيشك اين درصد افزايش خواهد داشت. به همين دليل هم در چنين روزهايي بيشتر شاهد تصادفاتي هستيم كه بهدليل بياحتياطي و قانون گريزي راكبان موتورسيكلت است. پس حداقل در روزهاي باراني با موتورسيكلت روانه معابر نشويد. گزارش دوربينهاي نظارت تصويري در روزهاي باراني حاكي از آمار بالاي تصادف اين وسيله نقليه است. موتورسواران همانند برگ خزان بهدليل لغزندگي معابر بر زمين ميافتند و حادثهساز ميشوند. اين حوادث بيشك باعث افزايش ترافيك هم ميشوند. نكته 1 چرا تصادف بيشتر در باران؟ كارشناسان ميگويند كه در بروز حوادث رانندگي كه منجر به جرح و فوت ميشوند، ۳ عامل انسان، راه و وسيله نقليه مؤثر هستند كه هر يك از اين عوامل محيطي با بارش باران ميتوانند عامل تشديدكننده در بروز حوادث رانندگي باشند. در زمينه عامل انساني ميتوان گفت با وجود بارشهاي فصلي افراد از وسعت ديد كمتري برخوردارند و اين باعث ميشود سرعت عكسالعملشان به حداقل برسد. همين امر موجب بروز حادثه خواهد شد. درباره وسيله نقليه هم شرايط بارندگي باعث كاهش اصطكاك بين لاستيك خودروها و سطح معابر ميشود كه در نهايت عملكرد ترمزها از حد مطلوب و استاندارد خارج شده و سوانح رانندگي را رقم ميزند. اما عامل سوم راه است كه آن هم تحتتأثير وضعيت بارش لغزنده شده و زمينه ايجاد حوادث رانندگي را بيشتر فراهم ميكند. نكته 2 مترو؛ نجاتگر روزهاي باراني اگر پا روي انصاف نگذاريم بايد بگوييم در شهر شلوغي مثل تهران تردد با مترو در روزهاي باراني از تردد با خودروي شخصي بسيار راحتتر است. ميدانيم كه حتما شلوغياش را يادآور خواهيد شد و ازدحام جمعيت در واگنهايي كه مسافرانش بيش از ظرفيتشان است. ما هم اين را ميدانيم اما با همين ازدحام هم ميتوان باز با قطعيت گفت مترو راحتتر از خودروي شخصي شما را به مقصد ميرساند. زيرا همزمان سفرتان را ميتوانيد پيشبيني كنيد و غول ترافيك طناب زمانتان را نميجود و هم از اينكه ساعتها بدون حركت در معابر روي زمين محصور در ترافيك ماندهايد، اعصابتان خرد نميشود. در اين ميان صرفه اقتصادياش را هم فراموش نكنيد؛ نه نگران مصرف بنزين خودرويتان خواهيد بود و نه نگران هزينه استهلاك اتومبيلتان كه ناگزيريد براي جابهجاييهاي سانتيمتري در معابر شهر دائم كلاج و ترمز بگيريد. فقط كافي است يكبار امتحان كنيد. حتما مشتري خواهيد شد. ميتوانيد در روزهاي باراني دائم به ساعتتان چشم بدوزيد و از اينكه ديرتان شده و خودرويتان متوقف در ترافيك مانده غصه بخوريد يا اينكه با صرف زماني اندك با استفاده از مترو سريع، ارزان و به موقع به مقصد برسيد. نكته 3 عامل تشديد ترافيك نشويم اين صحنه كه مسافران در برخي روزها تا وسط يك خيابان را بهخود اختصاص دادهاند تا بتوانند زودتر از ديگران سوار تاكسي يا اتوبوس شوند، صحنهاي ناآشنا براي تهرانيها و ساكنان شهرهاي شلوغ نيست. خصوصا اگر برف يا باران هم در كار باشد، آن وقت است كه رقابت براي سوار شدن بر وسايل نقليه عمومي شديدتر ميشود. آيا تا به حال به اين موضوع فكر كردهايد كه وقتي دائم براي پيشي گرفتن از ديگران يك قدم به وسط خيابان نزديكتر ميشويم، عملا باعث تشديد ترافيك خواهيم شد؟ همين پيشروي ما به قسمت مياني معابر باعث ايجاد ترافيك شده و با توجه به سير تصاعدي ترافيك شهري، باعث قفل شدن برخي خيابانها ميشود. روي ديگر اين سكه رانندگاني هستند كه فقط با سوار كردن يك نفر در اتومبيل شخصي خود ميتوانند بار ترافيك را به شدت كاهش دهند. همشهری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در بهمن 22، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در بهمن 22، 2014 [h=3] شش دانگ این خانه به نام شما [/h] http://images.hamshahrionline.ir/images/2014/11/position36/14-11-22-10515214-1.jpg برای خرید و فروش یک ملک یا خانه، پیدا کردن یک مشتری یا طرف حساب مناسب نخستین و مهمترین قدم است؛ فرد خوشاعتباری که بتوان به او اعتماد کرد و ملکی را با قیمت مناسب از او خرید و یا برای فروش یک ملک روی آن حساب کرد. تا اينجا ۵۰درصد كار پيش رفته است. طيكردن ۵۰درصد ديگر از مسير، راه و چاه خاص خود را دارد و بد نيست قبل از آغاز اين راه، دورنمايي از آن در ذهن داشته باشيد. خريد و فروش رسمي و ثبت سند يك ملك كار دشواري نيست اما قدمهايي بايد در اين مسير برداشت كه اگر جايي از آن دچار مشكل شويد، بايد متحمل صرف وقت و هزينه زيادي شويد. يادتان باشد ممكن است يك اعتماد بيجا و بيش از حد شما را به دام كلاهبرداران خريد و فروش مسكن بيندازد. گام اول مراجعه به بنگاه و دريافت كد رهگيري خريدار و فروشنده به بنگاه معاملات املاك مراجعه ميكنند و اين نخستين گام براي معامله يك ملك است. مهمترين نكتهاي كه بايد در اين زمينه به آن دقت كرد آن است كه بنگاهي كه به آن مراجعه ميكنيد بنگاهي رسمي و معتبر باشد. در اين مرحله بايد مبايعه نامهاي بين خريدار و فروشنده تنظيم شود. اين مبايعهنامه وقتي ارزشمند و داراي اعتبار است كه داراي كد رهگيري باشد. اين كد رهگيري تأييدكننده اين است كه ملك مورد نظر تنها به يك نفر فروخته شده است. در واقع اين كد رهگيري نشاندهنده سالمبودن معامله انجام شده است. تنها بنگاههايي قادر به ارائه كد رهگيري هستند كه بهصورت قانوني فعاليت ميكنند. بنگاههاي معاملاتي براي نوشتن مبايعهنامه هزينهاي را بهعنوان دستمزد دريافت ميكنند. گام دوم مراجعه به دفتر ثبت و استعلام سند وقت آن است كه با در دستداشتن مدارك لازم و مبايعهنامه تازه تنظيم شده به يكي از دفاتر اسناد رسمي مراجعه كنيد. با مراجعه به اين دفاتر كار استعلام ثبتي سند انجام ميشود. در اين مرحله وضعيت سند از نظر بودن در گرو بانك و يا ارگانهاي ديگر انجام ميشود. اينكه ملك در حال معامله، در طرحهاي ساخت و سازهاي شهري نبوده باشد هم در دفتر اسناد رسمي بررسي ميشود. ظاهرا استعلامهاي انجام شده در اين اداره بهصورت اينترنتي انجام ميشود. با اين حال براي دريافت نتيجه نهايي اين استعلامها به زماني حدود يك تا ۲ هفته نياز داريد. هزينههاي مربوط به اين استعلام بر عهده صاحب سند است و در همان زمان مراجعه اوليه به دفتر اسناد رسمي دريافت ميشود. گام سوم عوارض نوسازي و پسماند شهرداري ملك مورد معامله در هر منطقهاي از شهر كه قرار دارد صاحب آن بايد به شهرداري همان منطقه مراجعه كند. صاحب سند با در دست داشتن مدارك هويتي خود و ملك مورد نظر به شهرداري مراجعه ميكند تا عوارض نوسازي و پسماند را تسويه كند. مبلغ ناچيزي هم در قبضي كه بايد پرداخت شود بابت كمك به آموزش و پرورش دريافت ميشود. هزينهها همانجا از صاحب سند دريافت ميشود و برگه مفاصاحساب در همان روز بهدست صاحب سند ميرسد. روند اداري اين تسويه حساب در شهرداري ۲تا ۳ ساعت به طول ميانجامد. مبلغ مورد نظر بابت عوارض و نوسازي بسته به ملك مورد معامله، موقعيت آن و ارزش ملك دارد. خريد و فروش ملك در دفتر اسناد به ثبت نميرسد مگر اينكه عوارض نوسازي و شهرسازي آن پرداخت شده باشد. در اين مرحله ملك هر بدهي ديگري به شهرداري داشته باشد تسويه ميشود. گام چهارم مفاصاحساب دارايي هم لازم است نوبت به خان اداره دارايي ميرسد. بايد ماليات مربوط به ملك پرداخت و تسويه شود. در اين اداره ۳ روز مهمان هستيد. در روز اول مدارك مورد نياز را به اداره ماليات تحويل ميدهيد. روز دوم براي تعيين مقدار مالياتي كه بدهكار هستيد به اين اداره مراجعه و مبلغ ماليات را پرداخت ميكنيد. پرداخت ماليات معمولا در همان محل اداره و از طريق دستگاههاي پرداخت الكترونيك امكانپذير است. اگر اين دستگاهها به هر دليلي خراب بود بايد به نزديكترين شعبه بانكملي مراجعه كنيد و بعد سند پرداخت بانكي خود را به اداره ماليات ببريد. براي دريافت برگه مفاصاحساب ماليات بايد يك روز صبر كنيد. روز سوم ميتوانيد اين برگه را از اداره ماليات دريافت كنيد و در كنار ديگر مدارك خود قرار دهيد. گام پنجم انتقال قطعي سند در دفترخانه استعلامهاي لازم انجام شده و مدارك آماده انتقال سند است. بار ديگر سري به دفتر اسناد رسمي بزنيد. در اين مرحله هم خريدار و هم فروشنده با تمام مدارك مورد نياز حضور دارند. دو طرف معامله، شرح كلياي از تسويه كامل مبلغ ملك و شرايط فروش خود به دفتر اسناد رسمي ارائه ميدهند. حالا كه معامله قطعي شده است بايد يك روز ديگر هم صبر كنيد. بنچاق در اين مدت تنظيم و اطلاعات مربوط به آن در سيستم شبكهاي اسناد رسمي به ثبت ميرسد. آخرين هزينهاي كه در اين مرحله پرداخت ميكنيد هزينه انتقال قطعي سند است. هزينه هاي خريد و فروش اولين هزينه اي كه در زمان خريد و فروش خانه بايد پرداخت شود هزينه مربوط به بنگاه املاك است. اين هزينه بابت حق دستمزد و همچنين ثبت كد رهگيري فروش ملك از دو طرف معامله دريافت ميشود. بنگاه دارها اين هزينهها را با حساب و كتاب خاص و نسبتا پيچيده خود انجام ميدهند اما در كل مقدار اين هزينه ارتباط مستقيمي با ارزش ملك مورد معامله دارد. معمولا حداقل يكونيم درصد ارزش كل ملك بهعنوان حقالزحمه از طرف بنگاهدارها دريافت ميشود. ماليات و عوارض نوسازي و عوارض پسماند هر ملك هم بسته به نوع كاربري و وسعت ملك دارد و با بالا رفتن اين اعداد، اين مقدار هم بيشتر ميشود. ثبت قطعي سند حدود ۱۰۰ هزار تومان هزينه هم براي خريدار و هم براي فروشنده در بر دارد. بد نيست بدانيد كه هزينههايي مثل مفاصا حساب شهرداري و دارايي و ماليات و استعلام سند ازجمله هزينههايي است كه فروشنده بايد پرداخت كند. البته اين سكه ميتواند با توافق دو طرف روي ديگري هم داشته باشد و خريدار پرداختكننده اين هزينهها باشد. مداركي كه لازم داريد شناسنامه و كارت ملي طرفين معامله، نخستين مدركي است كه براي خريد و فروش يك ملك به آن نياز است. سند مالكيت، بنچاق ملك، گواهي پايان كار، گواهي پرداخت ماليات نقل و انتقال، استعلام ثبتي، كد پستي و كد ملي طرفين، كپي مبايعه نامه و يا قرارداد به همراه كد رهگيري ازجمله مدارك مورد نياز براي طي كردن مراحل كار انتقال قطعي سند يك ملك در دفترخانه است. اصل گواهي عدمخلاف ساختمان اگر بين مدارك موجود نباشد ثبت رسمي دچار مشكل ميشود. املاك اداري و تجاري علاوه بر اين مدارك به برگه مفاصا حساب عوارض مشاغل هم نياز دارند. بد نيست كه خريداران و فروشندهها مداركي ازجمله گواهي تسويه حساب شارژ ساختمان و آخرين قبضهاي پرداخت شده مربوط به ملك را هم بين مدارك خود داشته باشند تا در زمان انجام معامله ملك و بعد از آن درگير مشكلاتي از اين دست نشوند. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
yasi ارسال شده در اردیبهشت 22، 2015 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در اردیبهشت 22، 2015 یکشنبه 3 اسفند 1393 مـا تنبلیم؟ http://images.hamshahrionline.ir/images/2015/2/position36/15-2-22-10154312-1.jpg جوادی یگانه از آن دست جامعه شناسانی است که اگر نگاهی به رزومه اش بیندازیم متوجه می شویم در زمینه تنبلی اجتماعی تحقیقات زیادی به عمل آورده. به همين دليل فقط كافي است به او بگويي موضوع مصاحبهات چيست تا تمام زير و بم پديدهاي به نام تنبلي اجتماعي رادر بياورد. تنبلي اجتماعي معضلي است كه از سالها قبل در كشور ما وجود داشته است اما اين روزها معضلاتي كه اين مشكل در كشور بهوجود آورده روزبهروز بيشتر ميشود. دكتر جوادي يگانه ميگويدتنبلي اجتماعي باعث بروز ضعف هاي فردي ميشود و جامعهاي كه افراد آن داراي مشكل باشند به سختي ميتواند موفق عمل كند. گفت وگوي ما را با اين جامعهشناس از دست ندهيد. آقاي دكتر! شما در برخي از مطالعاتتان فرض كردهايد كه ايراني ها تنبل هستند؛ اين فرضيه از كجا آمده است؟ اين فرض بر پايه مشاهداتي است كه خيلي از ماها ميتوانيم آن را در جامعه و رفتار اجتماعي مردم ببينيم. مثلا ما ايراني ها عدم تمايل به كار كردن در جامعه داريم، نشانه هايش هم خيلي بارز است؛ استقبال از بين التعطيلين، تمايل به استخدام دولتي، استقبال از پشت ميزنشيني، پايين بودن سرانه ورزش در ايران، بالا بودن ميزان تماشاي تلويزيون در كشور و... نشانه هايي است كه از احتمال وجود آفت و آسيبي به نام تنبلي خبر ميدهند. البته نتيجه تحقيقات نشان ميدهد تمايل به تنبلي وجود ندارد يا تمايل تنبلي در ايران پايين است. تمايل به اين معنا است كه بهطور شخصيتي تمايل داشته باشيد كه تنبل باشيد. مثلا از زمان داريوش تا الان دروغ يكي از مسائل جامعه ما بوده است. وقتي داريوش ميگويد خدايا كشور ما را از دروغ مصون نگه دار، يعني دروغ وجود داشته و يك مسئله بوده. ولي مردم ما ذاتا دروغگو نيستند بلكه شرايط اجتماعي به گونه اي است كه آنها را وادار ميكند كه دروغ بگويند. درهرحال دروغگو نيستند. درباره تنبلي هم همينطوري است. اتفاقا در يك تيپشناسي به نتيجه ديگري رسيديم. مثلا گفتيم بر اثر افزايش سواد گرايش به تنبلي كاهش پيدا ميكند پس چون سواد در جامعه ايران دارد افزايش پيدا ميكند، با كاهش گرايش به تنبلي روبهرو هستيم. يعني گرايش به تنبلي زياد نميشود. خيلي از آدمهاي جامعه 2و 3شيفت كار ميكنند كه نشان ميدهد تنبل نيستند. اما اين به آن معنا نيست كه تنبلي وجود ندارد. تنبلي مولود عواملي است كه آن عوامل در جامعه ما وجود دارد. تعريف شما از تنبلي چيست؟ تنبلي به معناي تن پروري، بيكارگي و اهمال در كار است. براين اساس 2تعريف براي تنبلي وجود دارد؛ نخستين تعريف تمديد يا كشدادن وضع موجود است. يعني آدمها تمايل به تغيير رفتار ندارند. يعني من حال و جرأت ندارم كه وضع فعليام را عوض كنم و بروم سراغ وضع ديگر؛ حتي اگر بهتر باشد. مثلا در ترافيك شلوغ خيابانها ميتوانيد از اتوبوس پياده شويد و يك ايستگاه را پياده برويد. يا وقتي تلويزيون در ميان سريالي آگهي پخش ميكند در اين 10دقيقه كار ديگري انجام بدهيد. ولي فرد تنبل مينشيند و ديگر بلند نميشود. اين، حفظ وضع موجود به هر قيمتي است. تعريف بعدي تنبلي اين است كه لذت آني را بر نفع آتي ترجيح بدهم. يعني من الان بايد ورزش كنم كه وقتي 60ساله شدم سالم باشم ولي اين كار را نميكنم. يا الان بايد به دندانپزشكي مراجعه كنم ولي اين كار را نميكنم. يا الان بايد درس بخوانم كه 4سال بعد استفاده كنم ولي الان تنبلي ميكنم، حالا فردا هر چي هم پيش آمد مهم نيست. به اين ميگويند« تسويف»؛ كار امروز را به فردا افكندن. بنابراين يك تعريف تنبلي بيعملي است و ديگري عمل براساس لذت آني. البته شما در تحقيقتان از تنبلي اجتماعي هم صحبت ميكنيد؛ منظورتان از تنبلي اجتماعي چيست؟ ببينيد در تعريف كلي، رشد كند حركت اجتماعي به سمت داشتن جامعهاي مطلوب را تنبلي اجتماعي ميگويند. حالا اگر از من بپرسيد كه ما چند گروه تنبل در جامعه داريم من به شما پاسخ خواهم داد 2گروه! يكي تنبلي فردي و ديگري اجتماعي. تنبلي فردي زماني است كه يك نفر بهدليل پرداختن به لذت آني و لحظه اي خودش، از نفعي كه ميتواند در آينده داشته باشد پرهيز ميكند. مثل كسي كه يك سال بهدليل نفع شخصي و آني درس نخوانده و بعد موقع امتحان ميرسد و نميداند كه در جواب سؤالها بايد چه بنويسد. چنين فردي لذت آني خودش را طي سالهاي سال برده اما براي نفع آينده خودش قدمي برنداشته است. احتمالا تنبلي اجتماعي دلايل زيادي هم بايد داشته باشد؟ دقيقا همينطور است. دلايل زيادي دارد، اضافه وزن، كم تحركي و بيشتر مواقع كمبود اعتماد به نفس باعث بهوجود آمدن تنبلي اجتماعي ميشود. دراين زمان فرد احساس تحقير شدن دارد و تحقير همانطور كه ميدانيد باعث ميشود فرد درون گرا شود، در گوشهاي از خانه بنشيند و حتي در حالتهاي بدتر دست به كارهاي نادرستي بزند. چطور اين اتفاق ميافتد؟ در اين نوع جامعه، افراد متوجه ميشوند كه با سخت كوشي به هيچ جايي نميرسند و به همين دليل انگيزهشان براي كار كردن كم ميشود. به طور مثال زماني كه فرد با تحصيلات عاليه نميتواند كار و جايگاه اجتماعي به دست بياورد به دليل همين مسئله افراد ديگر انگيزه شان براي تحصيل كم ميشود. در جامعه ما اپيدمي شده كه ميگويند فرد با زد و بند ميتواند ثروتمند شود و به رفاه برسد نه با تحصيل. براي خيليها جا افتاده كه يكسري از آدمها با ثروتهاي باد آورده زندگي ميكنند و نميشود با درست زندگي كردن پولدار شد. مثلا كسي كه روزنامه نگار است ميگويد كه با پول روزنامه نگاري و جايگاهي كه دارد نميتواند به قدرت خاصي برسد اما يك نفر ميتواند با زد و بندها يكشبه از يك پست كوچك به يك پست بزرگ برسد. در زندگي ما بيشتر اينجا افتاده است كه بگوييم «از اين ستون به اون ستون فرجه» و ما كلا اين مثل را در جامعهمان خيلي زياد و به اشتباه بهكار ميبريم، بعد نتيجه ميگيريم يك كاري را ديرتر انجام بده، اما بايد يادمان باشد كه در جامعه تغييرات سريع رخ ميدهد و منتظر نميماند، ما هم اگر ميخواهيم از جامعه عقب نمانيم بايد همراه با جامعه حركت كنيم. كمي درباره همين ساختار اجتماعي كه باعث تنبلي ميشود توضيح بدهيد؟ يك مثال درخصوص كنكور بزنم تا اين ساختار اجتماعي اشتباه كمي واضح تر مشخص شود. الان در تلويزيون برنامههايي داريم كه به افراد كنكوري ياد ميدهد چطور بدون حل مسئله تست بزنند. اين كار عملا به اين افراد ياد ميدهد كه درس نخوانند و با تست زدن وارد دانشگاه شوند و ادامه تحصيل بدهند. چنين برنامهاي از صبح تا شب در تلويزيون پخش ميشود. اين اتفاق بخواهيم يا نخواهيم روي فرد تأثير ميگذارد. درست مثل بچه اي كه مدام به او ميگويند فست فود بد است و نبايد بخوري، اما در هر وجب از خيابان كه راه ميرود فست فود است. اين ساختار باعث ميشود فرد درگير تنبلي اجتماعي شود و در اين مسير حركت كند. رتبه تنبلي در كشور ما بالاست؟ متأسفانه كشور ما از بيماري تنبلي اجتماعي رنج ميبرد اما خوشبختانه بايد بگويم گرايش به تنبلي در ايران بالا نيست و آدمها تمايلي به اينكه بيكار و تنبل باشند ندارند اما شرايط اجتماعي طوري است كه نشان ميدهد كار كردن هم خيلي فايدهاي ندارد و افراد با شرايط ديگري به ارتقاي شغلي ميرسند. مدتي در رسانهها اين مسئله مطرح شد كه رتبه ايران در تنبلي رتبه سوم جهان است؛ اين يك حرف علمي است يا نه؟ خير، علمي نيست. در تحقيقي كه من و تعدادي از دوستان در اين خصوص انجام داديم بايد بگويم كه كشور ما بعد از كشورهاي قاره آفريقا و كشورهاي عربي كه حدودا 50كشور ميشود قرار دارد و اينكه شايعه شده رتبه ما سوم است بهنظر عجيب و غريب ميآيد. البته اين را هم بگويم كه ما به دادههاي جهاني دسترسي كامل نداريم و از روي چيزهايي كه داشتيم به اين نتيجه رسيديم، حتي ممكن است كشور ما در رتبه هاي پايين تري هم قرار بگيرد. بالاترين ميزان تنبلي را كدام كشورها دارند؟ كشورهاي عربي. دلايل اين تنبلي كه از آن صحبت ميكنيد در كشور ما چيست؟ يكي از اصليترين آنها ورود تعطيلات فراوان به تقويم كشور است و دوم اينكه تعطيلات ما سامان ندارد. الان يك روز تعطيل است، مردم خودشان فردا را هم تعطيل ميكند. اين ماجراي بين التعطيلين هم كه ديگر جاي خودش را دارد. شبكه اجتماعي، ترافيك، ساختار فاسدي كه در آن فساد جايزه ميگيرد و... در اين شرايط، تحرك اجتماعي رنگ ميبازد. بارها مشاهده كردهايم كه فرد با هر سطح تحصيلاتي ميتواند نويسنده كتاب شود، ميتواند در دانشگاه درس بدهد. ميتواند حتي وزير شود. بارها در اخبار خواندهايم كه فلان مدير رده چندم يك شركت با روي كار آمدن دولت در جايگاه وزير نشسته است. اين ساختار اجازه نميدهد كه فرد بتواند پلهپله بالا برود. به اين شكل است كه وجدان كاري پايين ميآيد و پايين بودن وجدان كاري باعث پايين آمدن وجدان فردي و مشكلات اجتماعي ميشود. جوهر اصلي تنبلي از دست دادن زمان است. اگر زمان را از دست بدهيم، تنبلي اجتماعي پررنگتر از قبل ميشود. زمان از دست رفته حكم همان طلايي را دارد كه هميشه از آن صحبت ميكنيم و در قالب جمله «وقت طلاست» مدام تأكيد ميكنيم كه وقت طلايي مان را از دست ميدهيم. از دست دادن زمان باعث بينظمي و بيبرنامگي ميشود. بينظمي با خودش انبوهي از كارهاي عقب افتاده را به همراه ميآورد كه خيلي از آنها ديگر قابل انجام دادن نيست. تنبلي اجتماعي و تحقيق درباره آن از چه زماني مطرح شد؟ حضرت امام خامنهاي از سال 74مسئله انضباط اجتماعي را مطرح كردند و بعد از آن چند سخنراني ديگر درخصوص مسائل مهم اجتماعي داشتند و بحث تنبلي را مطرح كردند. جامعهشناسان از همان موقع به مسئله تنبلي اجتماعي علاقهمند شدند. تا اينكه ايشان در سخنرانيشان در خراسان جنوبي در سال 91بر «پايين بودن بهرهوري نيروي كار و تمايل كم بهكار كردن» دست گذاشتند. زماني كه عاليترين مقام كشور به اين مسائل اشاره ميكند ما اميدوار ميشويم كه ميتوان با كمي تحقيق و پژوهش اين مشكلات را از بين برد يا آنها را كمرنگ كرد. چه مواردي روي تنبلي اجتماعي تأثيرگذار است؟ زماني كه كسب ثروت از راه نبوغ صورت نگيرد و رانتهاي سياسي، فرهنگي يا اجتماعي بهوجود بيايد افراد به سمت تنبلي ميروند يا بدتر اينكه ميل به مهاجرت پيدا ميكنند. من در بقيه گفتوگوهايي كه انجام دادهام نيز اين ليست را عنوان كردهام كه تقديرگرايي، نوگرايي، توجه به آينده، تمايل به كارهاي زود بازده و يكشبه، خودمداري، فردگرايي، فرار از مسئوليت بهخاطر نفع فردي، بيگانگي شهروندان از حكومت، احساس بيقدرتي و بيهنجاري بهشدت روي تنبلي اجتماعي مؤثر است. مورد بعدي ميزان جدايي بين دولت و ملت است. اگرمردم آنطور كه بايد و شايد به دولت اعتماد نداشته باشند، همين عدماعتماد باعث ميشود كه مردم از مسئوليتهايي كه بر عهده آنها گذاشته شده است فرار كنند و از دولت جدا باشند. تقديرگرايي هم يكي از چيزهايي است كه در صورت تعريف اشتباه باعث تنبلي ميشود. فرد فكر ميكند هر چيزي كه تقدير رقم زده برايش اتفاق ميافتد و نميتواند آينده را كنترل كند، همين طرز فكر راه را براي تنبلي اجتماعي باز ميكند. ريشه ديگر تنبلي اجتماعي اين است كه فرد احساس ميكند نه قدرتي دارد و نه ميتواند تأثيري روي جامعه بگذارد. فرد احساس ميكند نميتواند محيط اجتماعي خودش را تحتتأثير قرار بدهد براي همين با خودش ميگويد بهتر است هيچ قدمي در اين زمينه برندارد. به ليستي كه تا اينجا گفتهام بيگانگي اجتماعي و بيهنجاري را هم اضافه كنيد. چرا كه وقتي جامعهاي هنجار و آرماني ندارد تابع قوانين خاصي نيست و افراد انگيزهاي براي رسيدن به هدفشان ندارند و همين سرمنشا تنبلي اجتماعي است. در تحقيقاتي كه انجام داده ايد، موردي را به شكل خاص در نظر داريد كه برايمان تعريف كنيد؟ در يكي از پژوهشهايي كه داشتيم روي 1328نفر از شهروندان تهراني آزمايشي را انجام داديم. آزمايش نشان ميداد كه از اين تعداد افراد حداقل 20درصد تنبلي دارند كه بهنظر ميزان زيادي ميآيد. جالب است كه ميزان تنبلي اين 20درصد بين زياد و خيلي زياد بود و هيچكدام از تنبلي رتبه پايين بهرهنميبردند. دليل ميل به مهاجرت همين تنبلي است؟ ميتواند باشد اگر افراد حس ميكنند در اين كشور حرام ميشوند و بايد به جايي بروند كه برايشان ارزش قائل هستند. بعضي از كساني كه دست به مهاجرت ميزنند با خودشان فكر ميكنند حالا كه نميتوانم با زد و بند و پارتي به جايي برسم بهتر است از كشور بروم. ريشه اصلي تنبلي اجتماعي در كشور ما به كجا برميگردد؟ مهمترين عامل، همان ساختار اجتماعي و سياسي مشكل دار است. الان در نظام دولتي و حتي خصوصي كشور شاهد اين هستيم كه مثلا يك معاون پژوهشي به شكل كاملا بيقاعدهاي به مسند وزارت نشسته است، درست مثل عملكردي كه ناصرالدين شاه داشت. او از پسرآشپز خوشش ميآمد براي همين او را همه كاره خودش كرد. البته ميخواهم كمي هم از خوبيهايي كه در جامعه داريم صحبت كنم. ما در سيستم علمي، ساختار ارتقاي پله به پله داريم، در جايگاه و مسائل ديني هم به همين شكل جلو ميرويم، در پزشكي هم افرادي در سمت پزشك هستند كه درس خواندهاند و دوره ديدهاند اما در فضاي ثروت و قدرت، طبقهبندي نداريم و همين مسئله مشكلاتي را ايجاد ميكند. ميتوانيم اميدوار باشيم كه تنبلي اجتماعي از بين برود؟ بله اين مقوله از بين رفتني است. اما به شرط و شروط خاص خودش. چه شرطي؟ ما بايد مشكل را پيدا كنيم و با حل كردن مشكل سعي كنيم كه تنبلي را از بين ببريم. افراد بايد براساس نبوغ يا تلاش در حوزهاي ارتقا پيدا كنند اگر اين سيستم رانتي شود بايد بگويم كه باعث تنبلي ميشود. http://images.hamshahrionline.ir//images/2015/2/15-2-22-101342Capture.JPG بايد ريشه ها را درست كرد دكتر جوادي يگانه اين راه حلها را پيشنهاد ميدهد كسي مثال زده بود و گفته بود مردم وقتي ماشين دولت دستشان است آنقدر اين ماشين را ميدوانند كه پدر ماشين درميآيد ولي مواظب ماشين خودشان هستند. اگر ما خانهمان كثيف نيست ولي شهرمان كثيف است، به اين معنا نيست كه كثيف هستيم. آدمها براي خودشان و آن وقتهايي كه منافعشان اقتضا ميكند خوب كار ميكنند. يكي از آدمهايي كه از ايران در دوره ناصرالدين شاه بازديد كرده بوده پزشكي است به نام دكتر پولاك. 10سال هم در ايران بوده. او ميگويد ايرانيها 2تا دوره دارند؛ آسودگي و تلاش. يك دوره طولاني آسوده هستند و بعد در دورهاي اساسي شروع ميكنند بهكار كردن. الان كه هوا آلوده است و مدام تشويق ميكنند كه درخانه بمانيد هيچ امكاناتي براي ورزش كردن وجود ندارد. ما اول بايد مشكل اصلي را حل كنيم. مولوي تعبيري دارد كه ميگويد: «گر نه موش دزد در انبان ماست، گندم انبار چهل ساله كجاست اولاي جان دفع شر موش كن، وانگهي در جمع گندم كوش كن» ما مشكلات جديتري داريم كه تا آنها را حل نكنيم نميتوانيم تنبلي را حل كنيم. طبق تحقيقات ما سالمندها، زنها، متاهلها، بيسوادها، بيكارها، روستاييها و طبقات اجتماعي پايين و آنهايي كه كمتر به آينده فكر ميكنند تنبلتر هستند. بنابراين در نسلهاي جديد ما با كاهش گرايش به تنبلي روبهرو هستيم. البته اين بهمعناي كاهش رفتار تنبلي نيست. بعضي آمارها ميگويد در سالهاي اخير عدماعتماد به آينده افزايش پيدا كرده. اگر اين آمار درست باشد احتمالا ميزان تنبلي افزايش پيدا ميكند. وقتي قدرت اقتصادي نداري، وقتي فقر چشمانداز پيش رويت است و خودت را با اتيوپي و اوگاندا مقايسه ميكني بعيد است كه بخواهي كار جدي را دنبال كني. ما يكي از بيشترين تغييرات قانون را در دنيا داريم. اگر سيستم را اصلاح و محيطي فراهم كنيم كه بشود كار كرد، ايرانيها كار ميكنند. اينكه ايرانيها ميگويند وقتي به خارج ميروند استثمار ميشوند به خاطر اين است كه در آنجا آدمها بايد فقط كار كنند. به خاطر همين ما كه اندكي تمايل به تنبلي داريم در اين سيستم به مشكل برميخوريم. چون در آن سيستم اگر كار نكني بيرونت ميكنند. ولي در جامعه ايران اگر كار هم نكني كسي با تو كار ندارد. يعني سيستمي كه بين دوغ و دوشاب فرقي نميگذارد، انگيزه را براي كار كردن از بين ميبرد. ما اول بايد سيستم را اصلاح كنيم تا بعد بگوييم مشكل تنبلي از كجاست. سعدي قصهاي دارد كه غلام سياهي بچه اي را بغل كرده بود و آن بچه مدام گريه ميكرد. يكي گفت اين از تو ميترسد، بگذارش زمين آرام ميشود! همشهری انلاین لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.