sahaar ارسال شده در اسفند 11، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 11، 2013 :golcbc12:سلام دوستاي خوب کام به کامي:golcbc12: تو اين تاپيک در خدمت شما هستم با آموزش زبان ترکي البته بايد بگم اذري:1 (2):cbc چون زبان ترکي با آذري خيلي فرق ميکنه:w58:cbc ولي متاسفانه همه ترکي و آذري رو يکي ميدونن:nw (32):cbc سعي ميکنم بعضي از اصطلاحات پر کاربرد رو اينجا براتون قرار بدم اميدوارم بتونم موفق بشم اگه سوالي هم داشته باشين در خدمتم فعلا چند اصطلاح مهم رو در نظر داشته باشيد چطوري= نجه سن؟ خوبی= ياخشي سان خوبم ممنون= یاخجیام ساق اول چه خبرا= نه خبر؟ قربونت برم= قربان اولوم ، قاداين آليم:6 (2):cbc فعلا اينا رو داشته باشيد تا بعد:4 (2):cbc لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
بنیان گذار کام به کام ارسال شده در اسفند 11، 2013 بنیان گذار اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 11، 2013 ممنون از سحر خانم عزیز موضوع بسیار جالبی قرار دادید تشکر می کنم از شما لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
sahaar ارسال شده در اسفند 13، 2013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 13، 2013 :golcbc12:سلام دوستان گلمممم:golcbc12: :646326:cbcاميدوارم حال همتون خوب باشه:646326:cbc چند اصطلاح قبلي رو ياد گرفته ايد؟ سخت نبودن که؟:ws52:cbc امروز تصميم گرفتم بعضي رنگها رو براتون بگم زرد=ساره آبي=گوی سبز= ياشيل قرمز= قيرميز:ws50:cbc صورتي و بنفش= چَهرايي سياه= قره سفيد= آق، آغ فعلا همينا :4chsmu1:cbc :41 (2):قربان همتون خوب ياد بگيرينا:41 (2): لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 23، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 23، 2013 سلام چند تا هم من یادتون بدم باران-یاخیش یخ-بوز در-گاپی دختر-قز پسر-اوغلان نان-چورک آب-سو همین هارو یاد بگیرید تا بعدعمری اگه باشه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
sahaar ارسال شده در اسفند 28، 2013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 28، 2013 :52 (2):cbcسلام دوستان:52 (2):cbc :45:cbcدرس امروز در مورد ميوه ها:45:cbc :(50):cbcهندوانه=قارپز:(50):cbc سيب= آلما خربزه= گُوون آلبالو=گيلانار آلوچه(گوجه سبز)= آلچا سيب زميني= ير آلما پياز= سوغان گردو= جويز سير= سارميساخ انگور= اوزوم:129fs370785:cbc لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
negar ارسال شده در اسفند 28، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 28، 2013 ممنون استاد ولی خیلی سخته:golcbc12: لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 حالت چطوره====<کیفین نجده؟(keifin nejadi) خوبم ====>یاخچیام خوبی؟====>یاخچیسان؟؟ من میرم====>من گدیرم (gediram) تو میری=====>گدیسن(gedisan) او میرود=====>گدیر(gedir) کجایی======>هارداسان؟(hardasan) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 بیر=1 ایکی=2 اوچ=3 دورت=4 بش=5 آلتی=6 یددی=7 سکیز=8 دوکوز=9 اون=10 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 فردا =صاباح (sabah) ديروز=دونن(donan) گرم=ايستي(isti) سرد=سُيوخ(soyokh) خنك=سرين(sarin) برف =قار(gar) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 باران=ياغيش(yagish) ابر=بولوت(bolot) آفتاب=گون(Gon) ماه=اي(Ai) ستاره =الدوز(oldoz) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 11: اون بیر 12: اون ایکی 13: اون اوچ 14: اون دورد 15: اون بش(on besh) 16: اون آلتی 17: اون یدی(on yedi) 18: اون سکیز(on sakiz) 19: اون دوکوز 20: ییرمی(iirmi) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 فصل ها یاز:بهار(yaz) یای:تابستان(yai) پاییئز.تموز:پاییز(payiz)(tamoz) قیش:زمستان (ْgish) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 [TABLE=class: cms_table] [TR] [TD]30[/TD] [TD]otuz[/TD] [TD]اوتوز[/TD] [/TR] [TR] [TD]40[/TD] [TD]kırk[/TD] [TD]قرخ[/TD] [/TR] [TR] [TD]50[/TD] [TD]elli[/TD] [TD]الی[/TD] [/TR] [TR] [TD]60[/TD] [TD]a(l)tmış[/TD] [TD]اتمیش[/TD] [/TR] [TR] [TD]70[/TD] [TD]yetmiş[/TD] [TD]یتمیش[/TD] [/TR] [TR] [TD]80[/TD] [TD]seksen[/TD] [TD]سکسن یا همون هشتاد[/TD] [/TR] [TR] [TD]90[/TD] [TD]doksan[/TD] [TD]دوخسان[/TD] [/TR] [TR] [TD]100[/TD] [TD]yüz[/TD] [TD]یوز[/TD] [/TR] [TR] [TD]200[/TD] [TD]ikiyüz[/TD] [TD]ایکی یوز[/TD] [/TR] [TR] [TD]300- 900[/TD] [TD]... (regular)[/TD] [TD]تا نهصد به همین ترتیب مثال(=400 دورد یوز)[/TD] [/TR] [TR] [TD]1000[/TD] [TD]bin[/TD] [TD]مین[/TD] [/TR] [TR] [TD]2000[/TD] [TD]ikibin[/TD] [TD]ایکی مین[/TD] [/TR] [TR] [TD]10,000[/TD] [TD]onbin[/TD] [TD]اون مین[/TD] [/TR] [TR] [TD]100,000[/TD] [TD]yüzbin[/TD] [TD]یوز مین[/TD] [/TR] [TR] [TD]1,000,000[/TD] [TD]milyon bir milyon[/TD] [TD]میلیون یا بیر میلیون[/TD] [/TR] [TR] [TD]1,000,000,000[/TD] [TD]milyar bir بیر میلیارد [/TD] [/TR] [/TABLE] لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 حال شما چطوره=نئجه سن(neja san) زنده باد شما چطورين=ساغ اول سيز نئجه سيز(sag ol siz neja siz) صبح شما به خير=سحريز خير اولسون(sahariz kheyer olson) خوش آمدين=خوش گليبسيز(khosh galibsiz) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 سيب= آلما(alma) انار= نار(nar) هندوانه=قارپوز(garpoz) آلبالو=گيله نار(gile nar) خربزه=قوهون(gohon) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 بيدار=اوياغ(oyag) خوابم مي آيد=يوخوم گلير(yokhom galir) بخواب =يوخلا(yokhla) خواب=يوخو(yokho) خواب آلود=يوخولو(yokholo) من خسته ام=من يورولموشام(man yorolmaisham) زود=تئز(tez) گئجه=شب(geja) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 اب=سو (su) نان=چوره (chorah) پسر=اوگلان(Oglan) دختر=گيز(Qiz) مادر=انا(Ana) پدر=آتا(Ata) عروس=گلين(galin) داماد=بي(bay) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 نمك =دوز(doz) فلفل=بيبر(bibar) فلفل سياه=ايسوت(isot) زرد چوبه=ساري كوك (sarikok) عسل =بال(bal) ماست=يوگورت(yogurt) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 طلا =قزل(gizl) نقره =گوموش(gomosh) آهن=دمير(damir) انگشتر=اوزوه (ozoh) النگو=بيلرزيح(bilarzih) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
tj ارسال شده در اسفند 31، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در اسفند 31، 2013 انواع افعال در زبان ترکی:::: 1_ فعل از نظر نحوي از نظر نحوي از چند منظر مي توان به فعل نگاه کرد: لازم يا متعدي بودن ، معلوم يا مجهول بودن ، مثبت يا منفي بودن ، فعل اشتراکي ، فعل عطفي ، فعل اجباري. در ابتداي مبحث دوم از فعل مي خواهيم فعل را از منظر نحو بشناسيم: 1_1: فعل لازم و متعدي فعل متعدي نياز به مفعول دارد ولي فعل لازم بي نياز از مفعول مي باشد. براي يافتن نوع فعل از اين نظر کافيست قبل از آن فعل «کيمي؟ ، نه يي؟» (چه کسي را؟ ، چه چيزي را؟) را بيآوريم و به آن پاسخ دهيم. براي نمونه نمي دانيم افعال «گئتمک ، يئمک ، آپارماق ، قاچماق» لازم هستند يا متعدي. کافيست آزمون فوق را اجرا کنيم: «کيمي گئتمک! ، نه يي يئمک (غذاني يئمک) ، نه يي آپارماق (کيتابي آپارماق) ، کيمي قاچماق!». ملاحظه مي شود که دو فعل گئتمک و قاچماق در اين سئوال نمي گنجند. لذا اين دو لازم هستند و يئمک و آپارماق افعال متعدي اند. البته بعضي افعال در مرز اين دو تعريف قرار دارند و گاهي از گروه افعال لازم هستند و گاهي ممکن است نقش افعال متعدي را به خود بگيرند. مثلاٌ فعلي مانند «آچماق» در جمله اي مانند «قاپيني آچدي» نقش متعدي دارد اما در جمله اي مانند «گۆل چيچک آچدي» نقش لازم دارد. اين نوع افعال را افعال دووجهي گويند. 1_1_ الف : تبديل فعل لازم به فعل متعدي در زبان ترکي به روشهاي متنوعي مي توان فعل لازم را به فعل متعدي تبديل نمود. در اين روشها يک پيوند به انتهاي فعل لازم چشبيده و فعل متعدي ساخته مي شود. اين پيوندها عبارتند از: o «ت» : با الحاق «ت» به انتهاي فعلهاي لازم «چۆرومک (فاسد شدن) ، قورخماق (ترسيدن) ، اوتورماق (نشستن)» خواهيم داشت: «چۆروتمک (فاسد کردن) ، قورخوتماق (ترساندن) ، اوتورتماق (نشاندن)» که همگي فعل متعدي هستند. o «ار» : با الحاق «ار» به انتهاي افعال لازمي چون «چيخماق (درآمدن) ، قوپماق (قطع شدن)» به افعال متعدي «چيخارماق (درآوردن) ، قوپارماق (قطع کردن)» مي رسيم. o «ير» : با پيوستن اين پيوند به انتهاي افعال لازمي مانند «قاچماق (فرار کردن) ، بيشمک (پخته شدن)، اوچماق (خراب شدن)» مي توان به افعال متعدي «قاچيرماق (فراري دادن) ، بيشيرمک (پختن)، اوچورماق (خراب کردن)»رسيد. o «يرت» : اين پيوند تركيبي از دو پيوند «ير» و «ت» و با همان نقش است. با پيوستن اين پيوند به انتهاي افعال لازمي مانند «قاچماق (فرار کردن) ، بيشمک (پخته شدن)، اوچماق (خراب شدن)» مي توان به افعال متعدي «قاچيرتماق (فراري دادن) ، بيشيرتمک (پختن)، اوچورتماق (خراب کردن)»رسيد. ملاحظه مي شود که از نظر وظيفه همان نقش «ير» را دارد. براي همين در هر دو حالت را مي توان استفاده کرد و هر دو صحيح است. o «دير» : نسبت به بقيه پيوندها استفاده بيشتر و متداولتري دارد. جالب است که اين پيوند هم به انتهاي فعل لازم مي چسبد و هم به انتهاي فعل متعدي. البته با اين تفاوت که فعل لازم را متعدي مي کند و فعل متعدي را اجباري ، و اين از توانمنديهاي زبان ترکي است. مثلاً افعال لازم «گۆلمک (خنديدن) ، باريشماق (آشتي کردن) ، يانماق (سوختن)» به کمک اين پيوند به افعال متعدي «گۆلدورمک (خنداندن) ، باريشديرماق (آشتي دادن) ، يانديرماق (سوزاندن)» تبديل مي گردند اما افعال متعدي «ايچمک (نوشيدن) ، يئمک (خوردن) ، آلماق (خريدن)» به واسطه اين پيوند مي توانند افعال اجباري «ايچديرمک (مجبور کردن به نوشيدن) ، يئديرمک (مجبور کردن به خوردن) ، آلديرماق (مجبور کردن به خريدن)» را خلق کنند. o «يز» : از متعدي سازان کم نقش و نادر است ولي به هرحال در ادبيات ما جايي براي خود دارد. اگر در جايي مي خوانيم: «قالخيزماق (خود را بلند کردن و بپا خاستن) ، اميزديرمک (شير خوراندن) ، دويوزماق (خود را سير کردن) ، قورخوزماق (ترس فرا گرفتن) » ، اين افعال صورت متعدي از افعال لازم «قالخماق (بپا خاستن) ، اممک (شير خوردن) ، دويماق (سير شدن) ، قورخماق (ترسيدن) » هستند. 1_2: فعل معلوم و مجهول در جمله اي با فعل معلوم ، جمله داراي فاعل است اما اگر فعل آن مجهول باشد ، فاعلي در جمله ديده نخواهد شد و فعل با مفعول در تعامل خواهد بود. اگر فعلي مجهول باشد ، ناگزير بايد از نوع فعل متعدي باشد. با الحاق يکي از پيوندهاي چهارگانه «ين» و «يل» به انتهاي فعل متعدي ترکي مي توان فعل مجهول ساخت. براي نمونه از روي افعال متعدي «يازماق (نوشتن) ، يئمک (خوردن) ، بوغماق (غرق کردن) ، بيلمک (دانستن) ، اوخوماق (خواندن)» به افعال مجهول «يازيلماق (نوشته شدن) ، يئييلمک (خورده شدن) ، بوغولماق (غرق شدن) ، بيلينمک (کشف شدن) ، اوخونماق (خوانده شدن)» مي رسيم. 1_3: فعل منفي و مثبت در ترکي با ترکيب فعل و پيوند دوگانه «ما/مه» مي توان فعل را منفي کرد. براي نمونه مي توان افعال مثبت «آلماق (گرفتن) ، باخماق ، دورماق (ايستادن) ، دئمک (گفتن) ، ايچمک (نوشيدن)» را به افعال منفي «آلماماق (گرفتن) ، باخماماق ، دورماماق (ايستادن) ، دئمه مک (گفتن) ، ايچمه مک (نوشيدن)» تبديل کرد. در واقع «ما/مه» بعد از بن همان پيوند منفي ساز است و «ما/مه» دومي صائت اول نشانه مصدري «ماق/مک» است. توجه: با چسبيدن =يوند «ما/مه» به انتهاي فعل ممكن است اسم و صفت نيز درست شود. آنرا با فعل منفي اشتباه نگيريم. مانند: سۆرتمه ، چكمه ، قييما (قئيمه) ، قوورما ، دولما ، سۆرمه ، ساچما ، يۆرتمه ، دۆگمه ، تسمه 1_4: فعل اشتراکي (قارشيليق) در زبان عربي بابي داريم به نام «مفاعله» که هر فعلي در آن قالب بيآيد ، نقش دو طرفه مي گيرد ، مانند: مناظره ، مباحثه ، مصاحبه ، متارکه ، منازعه ، مباهله و ... . اين قابليت در زبان ترکي با الحاق پيوند چهارگانه «يش» به انتهاي فعل ساخته مي شود. مثلاً براي افعال «وورماق (زدن) ، قووماق (راندن) ، سورماق (پرسيدن) ، دئمک (گفتن) » مي توان به افعال مشارکتي زير رسيد: «ووروشماق (زدو خورد کردن) ، قوووشماق (با هم به رقابت پرداختن) ، سوروشماق (سئوال و جواب کردن) ، دئييشمک (با هم بحث و جدل کردن) ». اگر فعل به صائت «آ/ا» ختم شود ، خصوصاً فعلهاي مشتقي که از «لا/له» ساخته مي شوند ، از پيوند «ش» به تنهائي استفاده مي کنيم. براي نمونه فعل «آغلاماق» (گريستن) را در نظر مي گيريم که حرف آخر بن آن صائت «آ» است. لذا فعل مشارکتي آن «آغلا+ش+ماق» يا آغلاشماق مي شود. به همين ترتيب داريم: ياناشماق ، ساواشماق ، قاراشماق ، قوجاقلاشماق. 1_5: فعل عطفي يا بازگشتي (قاييديش) اين نوع فعل نيز از شگردهاي زبان ترکي است. در اين فعل نتيجه فعل به صاحب آن فعل بازمي گردد. پيوند چهارگانه «ين» در انتهاي بن فعل ظاهر شده و اين معني را به فعل مي دهد. مثلاً براي افعالي مانند «يوماق (شستن) ، دئمک (گفتن) ، سۆرمک (هل دادن) ، اريمک (آب شدن) ، سويماق (پوست کردن)» مي توان به افعال جديد زير رسيد که داراي نقشي متفاوت با فعل اصلي ولي همخانواده با آن مي باشد: «يويونماق (استحمام کردن) ، دئيينمک (زير لبي چيزي گفتن) ، سۆرونمک (يک پا ـ دو پا کردن و به تأخير انداختن) ، ارينمک (تنبلي و سستي کردن) ، سويونماق (لباس درآوردن)». 2ـ افعال قيدي با اضافه شدن پيوند به انتهاي آن به شکل قيود زماني ، کيفيت ، علت و ... درآمده و در کوتاهي جملات ترکي نقش بسيار حائز اهميتي پيدا مي کند. مانند: ياز گلنده (وقتي بهار مي آيد) ، باخاندا (وقتي نگاه مي کند) ، گؤرجک (همين که نگاه کرد). اين قيود در دو گروه قيود زماني و قيود کيفيتي و حالتي بحث مي شوند. 2ـ1: قيود زماني چند پيوند در زبان ترکي اين وظيفه را برعهده مي گيرند که در اينجا به اهم آن اشاره مي شود: o «آندا/انده» :که به انتهاي فعل چسبيده و کلماتي مانند: آچاندا (هنگام باز کردن) ، گلنده (هنگام آمدن)، باخاندا (هنگام نگاه کردن) درست مي کنند. o «ديقدا/ديکده» که مي تواند افعال قيدي مانند : «گؤردوکده (به محض ديدن) ، چيخديقدا (به محض بيرون آمدن)» درست کند. o «کن» که بسيار متداول است و جزو نادرترين پيوندهايي است که به يک صورت ظاهر مي شود. مانند: آلارکن (ضمن گرفتن ، همينکه گرفت) o «جاق/جک» : امروزه کمتر استفاده مي شود و اگر هست در حد شعر استفاده مي شود. مانند: گؤرجک (به محض ديدن) ، آلجاق (به محض گرفتن) o «جاغين/جگين» : امروزه جاي پيوند فوق را گرفته است. مانند: گؤرجگين (به محض ديدن) ، آلجاغين (به محض گرفتن) o «ديقجا/ديکجه» : گؤردوکجه (هر بار که ديده مي شد) o «اينجا/اينجه» : آلينجا (تا وقتي او بگيرد) ، گلينجه (تا زماني که او بيآيد) 2ـ2: قيود حالتي ، کيفيتي ، علتي چند پيوند در زبان ترکي اين وظيفه را برعهده مي گيرند که در اينجا به اهم آن اشاره مي شود: o «يب» : از تکرار ضمير در دو فعل متوالي جلوگيري کرده و با نشستن به جاي ضمير فعل نخست جمله را شيوا مي نمايد. مانند «آلدي گئتدي» (گرفت و رفت) که به «آليب گئتدي» تبديل مي شود. به همين ترتيب: «باخيب دوردو ، قاچيب دۆشدو ، آغلاييب يالواردي». o «آراق/ارک» : در آذربايجان امروزه عادت دارند بگويند: «قاچا قاچا» (دوان دوان) ، آغلايا آغلايا (گريان گريان) ، ولي در ترکي ادبي با اضافه شدن اين پيوند به انتهاي کلمه اين نقش ايفا مي شود. مانند: قاچاراق (ضمن دويدن) ، آلاراق (ضمن گرفتن) ، گۆله رک (ضمن خنديدن) ، گئده رک (ضمن رفتن) o «بان/بن» : آغلايابان (گريه كنان ، ضمن گريه) ، گۆله بن (ضمن خنديدن) o «آلي/الي» : من آلالي (همينكه گرفتم ، بجاي آنكه من مي گرفتم) ، سن باخالي (به محض اينكه نگاه كردي) o «مادان/مه دن» : من آلمادان سن آلدين (بجاي آنكه من مي گرفتم ، تو گرفتي) o «آ/ا» : در انتهاي دو فعل متوالي مي آيد: آلا قاچا (بگيرد و فرار كند) ، گله باخا (بيآيد و نگاه كند). اين پيوند نقش «يب» را بازي مي كند و همان معنا را مي دهد. يعني فرق نمي كند بگوئيم: «آلا قاچا» يا «آليب قاچا». o «آرـماز / ارـمز» : يك فعل دو بار تكرار مي شود. به انتهاي اولي پيوند زمان دائم «آر/ار» مي آيد و در انتهاي دومي پيوند انكار دائمي «ماز/مز». مثلاً از «گلمك» (آمدن) داريم: گلر ـ گلمز (آمد نيآمد). براي نمونه مي توان گفت: تعارفين گلر گلمزي وار (تعارف آمد نيآمد دارد) ، شانسين دوتار دوتمازي وار (شانس بگير نگير دارد). 3ـ وجوه فعلي وجه فعلي نيز در زبانهاي مختلف متفاوت است. وجه فعلي چنان مهم است كه گاهي مي تواند مستقلاً نقش فعلي بازي كند. هر زباني از اين لحاظ گسترده باشد ، مي تواند امتيازي به نفع آن زبان از نظر گستردگي و تنومندي باشد. در زبان تركي وجوه فعلي با الحاق به فعل ، يك نقش مستقل بازي مي كنند و گويا نمي توان آنرا به عنوان يك فعل مشتقي و تركيبي درنظر گرفت. وجوه تركي بسيار متنوع است و مانند مباحث گذشته تنها براي اشاره به موارد مهم آن رضايت مي دهيم. 3ـ1: وجه خبري يا شهودي فعل گوينده بلاواسطه انجام فعل را از جانب خود نقل مي كند. مي تواند در تمام زمانها (كه در درس آتي خواهيم گفت) بيآيند. مثلاً در ماضي استمراري داريم: «يازيرديم» و در ماضي بعيد هم داريم: «يازميشديم». 3ـ2: وجه نقلي (روايي ، غيرشهودي) فعل برخلاف وجه خبري با واسطه و از زبان ديگري نقل مي شود و گويا گوينده قطعيتي درباره آن ندارد. در زمانهاي آينده در گذشته غيرقطعي نقلي ، ماضي بعيد و ... كاربرد دارد. مانند: يازميشام ، يازميش ايديم. اين وجه با تركيبات «ايميش» شناخته مي شود. 3ـ3: وجوه شك ، التزام ، تمنا ، آرزو ، تأكيد ، نصيحت ، امر در فعل از نظر محتوا شبيه هم هستند و در ازمنه مختلف مي آيند: يازسييام ، يازسيميشام ، يازيم ، يازام 3ـ4: وجه استمراري فعل تمام فعلهائي كه در آن حالت استمرار و تداوم وجود دارد ، وجه استمراري دارند. مانند: يازارديم ، يازيرديم ، يازار ايميشام ، يازماقدايديم ، يازماقدايام ، يازماقدايميشام 3ـ5: وجه شرطي فعل در تمام زمانها وجه شرطي با نشانه «سا/سه» مي تواند بيآيد. مانند: يازسام ، يازديمسا ، يازميشامسا ، يازمالييامسا. در محاوره كمتر از حالتهاي اخير استفاده مي شود. گاهي از نشانه شرط فارسي «اگر» استفاده مي شود و حتي گاهي هم دو علامت استفاده مي شود. مانند: اگر آلسام! اگر يازديم ، كه اشتباه است. نشانه شرط تركي ممكن است به اسم نيز اضافه شود. مانند: سو سرين سه منه وئر (اگر آب خنك است ، به من هم بده) ، يوخسا (اگرنه ، وگرنه) ، حسن سه قاپيني آچ (اگر حسن است ، در را باز كن) 3ـ6: وجه توانائي فعل به كمك قعل كمكي «بيلمك» مي توان مفهوم توانائي را در فعل آورد. پيوند «آ/ا» به بن فعل چسبيده سپس تركيبات بيلمك در زمانها و اشخاص مختلف مي آيد. مانند: آتا بيلمه رم (نمي توانم رها كنم) ، باخا بيلمز (هرگز نمي تواند نگاه كند) ، يازا بيلنمه رم (نمي توانم بنويسم) ، يازا بيله جيميشم (نگو مي توانستم بنويسم ولي ننوشتم) 3ـ7: وجه استفهامي فعل نشانه سئوال در تركي پيوند چهارگانه «مي» است كه در تركي آذربايجان رها شده است و تنها در اشعار مي توان آنرا ديد: آلدينمي (آيا گرفتي؟) ، گؤردونمۆ (آيا ديدي؟) ، يئدينمي (آيا خوردي؟). اين پيوند نيز در تمام ازمنه فعلي مي تواند بيآيد. 4: صفات فعلي صفات فعلي از فعل ساخته مي شود و خصوصيات موصوف را كه فاعل و مفعول است ، بيان مي دارد. 4ـ1: حالت صفت فاعلي از پيوستن «آن/ان» به بن فعلي ساخته مي شود و فاعل مي سازد: باخان (نگاه كننده) ، آلان (گيرنده) ، گئدن (رونده) ، يئين (خورنده). جالب اين است كه در تركي مي توان از فعل منفي نيز صفت فاعلي ساخت: باخمايان (آنكه نگاه نمي كند) ، آلمايان (آنكه نمي گيرد) ، گئتمه ين (آنكه نمي رود) ، يئمه ين (آنكه نمي خورد). 4ـ2: حالت صفت مفعولي به اشكال مختلفي ساخته مي شود كه در اينجا اشاره مي شود: * بن فعل + ميش : باخميش (نگاه كرده شده) ، آلميش (گرفته شده) ، گئتميش (رفته) ، يئميش (خورده شده) * بن فعل + ديقيم/ديگيم : باخديغيم (آنچه نگاهش كرده ام) ، آلديغيم (آنچه خريده ام) ، گئتديگيم (آنچه رفته ام) ، يئديگيم (آنچه خورده ام) * بن فعل + آجاق/اجك : باخاجاق (نگاه كردني) ، آلاجاق (گرفتني) ، گئده جك (رفتني) ، يئيه جك (خوردني) مورد اخير را نبايد با قعل آينده تركي اشتباه كنيم. 4ـ3: حالت وجوبي فعل از تركيب بن فعل با «مالي/مه لي» به وجود مي آيد. مانند: باخمالي (قابل نگاه كردن ، آنچه بايد نگاه كرد) ، آلمالي (قابل گرفتن ، آنچه گرفتني است) ، گئتمه لي (قابل رفتن ، رفتني) ، يئمه لي (قابل خوردن ، خوردني حق کپی رایت محفوظ است DON.corleone لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Haniye ارسال شده در مرداد 9، 2014 اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 9، 2014 آغا زبان ترکی خیلی سخته .اما مجبورم یاد بگیرم واسه آینده ام لازمه :d: اما خداییش خیلی سخته:JC_thinking: لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
fuzuli ارسال شده در مهر 15، 2014 اشتراک گذاری ارسال شده در مهر 15، 2014 سایلار saylar (اعداد) سای say : عدد ، شمار ؛ (فعل امر ، اول شخص از "سایماق: شمردن") بشمار بیر bir : یک ایکی iki دو اوچ üç : سه ( حرف صدادار ü در زبان آلمانی و فرانسه وجود دارد.) دؤرد dörd : چهار (حرف صدادار ö در زبان آلمانی و فرانسه وجود دارد.) بئش beş : پنج آلتی altı : شش (حرف صدادار و کوتاه I در واژه نامه های انگلیسی با علامت شوا Ə نشان داده می شود.) یئددی yeddi : هفت سَککیز (در زبان ادبی) / سَگگیز (در محاوره) səkkiz / səggiz : هشت دوققوز doqquz : نُه اون on : دَه بیر اوشاق (در محاوره : اوُشاغ): bir uşaq (یک کودَک) ایکی قوُش iki quş ( دو پَرنده) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.