ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 http://static.cloob.com//public/user_data/album_photo/3606/10816576-b.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 بابای خوب من را بدهید این زنــدگی قشنــگ من مــال شما ایـــام سپیـــد رنـگ مـن مــال شما بـابـای همیشـه خوب مـن را بدهیـد این سهمیه های جنگ من مال شما http://s3.picofile.com/file/7393751498/%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B11.jpg دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد ... دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!! ولی هیچوقت نفهمیدند کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا! ... یک هفته در تب ســـــــوخت ... (عکس مربوط به زهرا کاوه دختر شهید محمود کاوه است که لباس پدر را پوشیده تا ثابت کند راه پدر را ادامه میدهد.) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 من در صحرای کربلا نبوده ام و اکنون هزار سیصد و چهل و چند سال از آن روز گذشته است . اما مگر نه اینکه آن صحرا بادیه هول ابتلائات است و هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد ؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام ، مرادم آن کسانند که " یا لیتنا کنا معکم " گفته اند . پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و سر در گریبان گریه فرو کنم . " فتح خون " سید مرتضی آوینی ...http://tashohada.ir/upload/up/site/1392/10/rsz_122.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 از ماموریت که برگشت خوشحال بود پرسید: فرمانده، گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟ ابلیس جواب داد: امام اینها که بیاید عمر ما تمام میشود اینها را که غافل کنیم امامشان دیرتر می آید با کنجکاوی پرسید: این هفته پرونده ها چطور بود؟ ابلیس نگاهی انداخت و گفت: مگر صدای گریه امامشان را نمیشنوی.... http://static.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-14-04-11/13/34aab38f4db7af741f55d13bdd383d96-425 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQE1TminsdsWsOPiWPV1lXXMDCYwrMea8S-h3QwzX0tvCcLwdr1Lw لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 http://www.hejabstore.ir/media/userfiles/images/F9yGJ.jpeg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 http://www.askdin.com/gallery/images/3554/1_1_shohada.gif لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 http://www.sabokbalan.com/4images/data/media/112/asoode-bash.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 1، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 1، 2014 http://explorer20.persiangig.com/image/talaiye.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 3، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 3، 2014 بابا رفت ! (دوران دبستان فرزند شهید ) http://www.taknaz.ir/user_files/L13840747682.jpg گفتی : بنویسید آب همه نوشتیم گفتی : بنویسید بابا آمد همه .... همه نوشتند به جز من ! یادت می آید خانم معلم ؟؟!! همه نوشتند بابا آمد اما من نوشتم بابا رفت ... همیشه از همان اول که اسم بابا می آمد بغضم می ترکید و گریه می کردم . مثل روزی که تو دیکته می گفتی و من نبود بابا را آه می کشیدم . خانم یادت می آید وقتی بغلم کردی چقدر اشک ریختم ؟! یادت می آید گفتی : نباید گریه کنی چون بابا ناراحت می شود ؟! من هم قول دادم که هر وقت اسم بابا آمد انقدر گریه نکنم ... خانم معلم اجازه ؟! می شود یک چیزی بگویم ؟؟ راستش می خواستم اعتراف کنم ... خواستم بگویم من به قولم وفا نکردم. آخر می دانید سخت است اسم بابا بیاید و من دلتنگ نشوم . سخت است اسم بابا بیاید و چشمانم بارانی نشود ... خانم معلم هنوزم که هنوز است بعد از 23 سال هر وقت اسم بابا می آید مثل روزهای کلاس اولم که تو دیکته "بابا آمد" را می گفتی ، گریه ام می گیرد . هنوزم که هنوز است هر وقت بابای زهرا و سارا و مرضیه را می بینم گریه ام می گیرد !! بین خودمان باشد اما من دلم بابا می خواهد . بزرگ شده ام قبول اما بدون بابا بزرگ شدن سخت است درست مثل درس غذای لذیذ آخر کتاب که هیچ وقت یاد نگرفتمش ... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 3، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 3، 2014 نخل و نگاه تشنه اروند به امید سیرابی قمقمه اینجا کربلا نیست اما عطش بهانه عباس را می گیرد و من صبر زینب را ندارم بوی پیراهنت را نمی خواهم نشانی استخوان هایت کجاست؟ هنوز عطر تابوت های بی نام تمام حسم را به نینوا می برد تنت بوی خاک می دهد بی نشان و غریب اما آشنا... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 3، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 3، 2014 http://www.8pic.ir/images/31544773249806699484.jpeg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 3، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 3، 2014 بگیر ای مرگ عالم را در آغوش که از فرق علی خون می زند جوش متاب ای مه متاب ای مه که امشب چراغ عمر مولا گشته خاموش به جز سجّاده و محراب خونین به هر جا بنگرم باشد سیه پوش در و دیوار مسجد را مشوئید مبادا تا شود این خون فراموش... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 3، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 3، 2014 رسید سر خاکریز. تا یه لحظه برای دیدن منطقه بلند شد، تیر خورد توی قلبش... آروم افتاد روی خاکریز. لحظه های آخر با دست اشاره ای می کرد... انگار آب می خواست، اما هیچکس آب همراهش نبود... آخه خودش سفارش کرده بود: «قمقمه هایتان را پر نکنید، ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده است...» لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 3، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 3، 2014 عاشق امام بود بعد از انقلاب برا امام کسالت قلبی پیش اومد احمد توی سفر بود که اینو شنید توی مسیر وقتی خبر رو شنید از ناراحتی ماشین رو نگه داشت شروع کرد به گریه کردن می گفت: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر امام خمینی بیفزا... ...وقتی رسید تهران رفت بیمارستان بهشون گفت آماده ام قلبم رو به امام هدبه کنم ... خاطره ای از زندگی شهید احمد کشوری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 [h=2]شهدای اینجا دیگر تشنه نیستند[/h] [h=3]اذن دخول سرزمین فکه ، تشنگی است. [/h]فکه یادآور نام چهار عملیات است : والفجر مقدماتی (بهمن 61) ؛ والفجر یک (فروردین 62) ؛ ظفر چهار (تیر63)؛ و عاشورای سه (مرداد63) . فکه روایت سر زمینی است که رمل های آن پیکر خونین بسیاری از عزیزان این سرزمین را کفن کرده است . http://img.tebyan.net/big/1388/12/91147230652531822001271478224710214819723747.jpg این روایت ، ساده و مختصری است از منطقه فکه که احتمالا یا رفتهای یا قرار است بروی و ببینی ؛ اما من میخواهم روایت دومی را هم از فکه بیان کنم روایتی که اینقدر مختصر نباشد و گوشه ای از حقایق را به تصویر بکشد. بسیجیها هشت تا چهارده کیلومتر را در حالی با پای پیاده از میان رمل ها و ماسه های روان فکه گذشتند که وزن تقریبی تجهیزاتی که همراه داشتند دوازده کیلو بود؛ تازه بعضی ها هم مجبور بودند قطعات چهل کیلویی پل را نیز حمل کنند. این پل ها قرار بود روی کانال ها تعبیه شود تا عبور رزمندگان به مشکل فوگاز برنخورد. تا همین جا را داشته باش تا برسیم سر موانع ، اصلا عملیات والفجر مقدماتی را به خاطر همین میگفتند عملیات موانع . هدف بسیجی ها خط دشمن بود . مجموعهای از کانالها ، سیمخاردارها و میدان مین ها که گاهی عمق آن به چهار کیلومتر میرسید ، بچه ها یکی را که رد میکردند به دیگری می رسیدند. موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیرو های عملیاتی است ؛ کانال هایی به عرض سه تا نه متر و عمق دو تا سه متر و پر از سیمخاردار ، مین والمر و بشکه های پر از مواد آتش زا. منبع : مردان آسمانی وقتی دستور داده میشود بچه ها کمی به عقب برگردند صدایی از آن طرف بی سیم برای همیشه جاودانه می ماند، فرماده گردان میگوید: اطراف من بچه هایم روی خاک افتادهاند، من اینها را چطور تنها بگذارم. دشمن با هوشیاری مین ها را زیر رمل ها و ماسه ها کار گذاشته بود و چون بیشتر عملیات ها در شب انجام میگرفت تا چند نفر روی مین پرپر نمیشدند بقیه از وجود میدان مین باخبر نمی شدند. اکثر رزمندگان دشت فکه ، نوجوانان و جوانانی بودند که عزم و اراده قوی شان آنان را سد شکن کرده بود ، حالات معنوی و روحی آنها به قدری بی نظیر بود که با اشتیاق برای عملیات آماده می شدند. http://img.tebyan.net/big/1387/06/572720311320923137611290186195132173174152.jpg فکه را قتلگاه میگویند ؛ قتلگاه شهیدان خودش یک سرزمین پهناور مملو از رمل و ماسه ، با چند تا تپه ماهوری و نیروهایی که در محاصره دشمن داخل شیار بین دو تپه پناه گرفته ، شیار پر از مین والمر ، آتش دشمن متمرکز بر شیار سه روز مقاومت ، بدون آب و غذا و سرانجام قتل عام . در محور لشگر 17 علی بن ابی طالب ، بچهها در ساعت ده شب با دشمن درگیر می شوند و خط دشمن شکسته می شود. جنگ شدیدی در میگیرد . شهید زین الدین دستور می دهد بچه های مهندسی سریعا اقدام به زدن خاکریز کنند اما حجم شدید آتش دشمن مانع می شود و سرآغاز حماسه مظلومانهای در فکه شکل می گیرد ، حدود ساعت 2:15 شب خبر می رسد مهمات بچهها در حال تمام شدن است و تعداد زیادی از بچه ها زخمی و شهید شدهاند ، با توجه به حجم شدید آتش دشمن و وضعیت خاص منطقه ( رملی بودن) امکان ارسال مهمات به سختی ممکن است. عراقی ها بچهها را از سه طرف محاصره میکنند ، اما فرزندان عاشورایی خمینی تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت میکنند ، وقتی دستور داده میشود بچه ها کمی به عقب برگردند صدایی از آن طرف بی سیم برای همیشه جاودانه می ماند، فرماده گردان میگوید: اطراف من بچه هایم روی خاک افتادهاند، من اینها را چطور تنها بگذارم. رد سیمها را که گرفتند رسیدند به یک دسته از شهدا که دست و پایشان با همین سیمها بسته شده بود، معلوم بود که آنها را زنده به گور کردهاند. چرا که کسی دست کشتهای را نمی بندد. از ناگفته هایی که فکه آرام و ساکت در سینه دارد، نحوه شهادت اسرا و مجروحین است. گروه تفحص در حین عملیات جستجو به سیم های تلفنی رسیدند که از خاک بیرون زده بود. رد سیمها را که گرفتند رسیدند به یک دسته از شهدا که دست و پایشان با همین سیمها بسته شده بود، معلوم بود که آنها را زنده به گور کردهاند. چرا که کسی دست کشتهای را نمی بندد. http://img.tebyan.net/big/1388/12/74402384615410910720941147832032377325086.jpg نمی دانم چقدر از گردان حنظله میدانی؟! سیصد نفر در یکی از کانال ها محاصره شدند و اکثرا با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند. در آن موقعیت ، عراقیها مدام با بلندگو از نیروها میخواستند که تسلیم شوند و بچه ها در جواب ، با آخرین رمق خود فریاد تکبیر سر میدادند . آن شب آنان فریاد سر دادند اما سر تسلیم فرود نیاوردند. گرچه فکه از لحاظ نظامی پیروزی آن چنانی به خود ندید ، اما قصه مقاومت رزمندهها در شرایط بسیار سخت جنگی و تشنگی مفرط ، کربلایی دیگر را برای این کشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمین فکه همین تشنگی است. در یادداشت های باقیمانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کردهایم . نان را جیره بندی کردهایم. عطش همه را هلاک کرده ، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیدهاند . دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات پسر فاطمه سلام الله علیها. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 با شهدا تا كربلا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 بخواب اروم كه خورشيد هم خاموشه اون هم رفته چيزي بپوشه اون هم طاقت نداره توي سرما اون هم غافل شده از حال دل ما... http://esmaeily.persiangig.com/image/Shahadat/Demo%20Shahadat.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/rahianeeshgh/763.JPG لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 http://www.narinnews.ir/wp-content/uploads/2013/08/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D9%88-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B4.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/shahidasmani/shahedan2.gif لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 http://www.dweb.ir/pic/defa9.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در مرداد 18، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 18، 2014 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ALI ارسال شده در شهریور 15، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در شهریور 15، 2014 http://upload.tehran98.com/img1/iptjan5y5gd8bilyj216.jpg لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.