Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 کاش تو روم یه کم حس خجالت داشتی و از اولش باهام صداقت داشتی چی شد تا حرف صداقت شد یهو صدات قطع شد تو با من گرم بودی دستات چرا سرد شد چند وقتیه که خدا رو شکر بهترم ولی بازم نمیشه از تو بگذرم هنوزم قفلم روت هر چند که حضورت همه جا فقط باعث افتم بود خدا میدونه که کجا الان پلاسی و ممکنه با هر ادمی هر ان بلاسی ولی من چی یه خونه نشینم که ممکنه ساکت مدت ها یه گوشه بشینم چرا؟ چون هنوز دستم تو شوک کارت ولی خب تو خدا رو شکر که حالت خوبه بگو کنارش مستی یا خوابی لباس چی براش پوشیدی رسمی یا عادی بزار همه چی رو من رو راست بگم بت تو یه تیمی میخوای که بهم پاس بدنت اینم بدون که دیگه برام مهم نیستی و حالا برو ب هر ک که میخوای لاس بزنه برو که هیچی بین ما نی اصلا زندگیم با تو پاشید از هم من به نبود تو راضی هستم چون تو رفتی و گزاشتی خالی دستم برو که هیچی بین ما نی اصلا زندگیم با تو پاشید از هم من به نبود تو راضی هستم چون تو رفتی و گزاشتی خالی دستم دیگه برو چون نمیخوام دیگه اصلا نشم تو رو نباید حتی از اولشم به تو دل می باختم چون دوست نداشتم به دست تو یا کسای دیگه مسخره شم تو غرق خوشی و من از سر شب مستم اصلا خوابم نمیبره از سر شب اینقده قرص و دری وری با هم میخورم که شاید استرسام کمتر بشن تو خودم با یارو دیدمت به حرفات شک کنم یا بو پیرهنت که غرق عطر مردونست حیف که خوردم از تو من رو دست پس برو گمشو تف به ذاتت اینا همه کمبود عقده هاته جا زدی خوبیامو با بدی جواب دادی میمردی به همه پا ندی برو که هیچی بین ما نی اصلا زندگیم با تو پاشید از هم من به نبود تو راضی هستم چون تو رفتی و گزاشتی خالی دستم برو که هیچی بین ما نی اصلا زندگیم با تو پاشید از هم من به نبود تو راضی هستم چون تو رفتی و گزاشتی خالی دستم هنوزم اخلاقای بدتو باز داریشون کثافت کاراتو میکنی ماست مالیشون این یارو کیه که همش بهت زنگ میزنه نکنه رابطه کاری داری باز با ایشون خدایی بگو یعنی اینقد خجالت داشت حالا دوست پسرت یه تایمی کسالت داشت مگه چیکار کرده بود که این مدلی این کارو کردی تو کثافت باش من هنوز همون ادمم هنوزم تقصم واسه هر چیز الکیم بغضم نمیترکه تو بودی دلیل افتم پس دیگه از ما بکش بیرون لطفا چون دیگه همه جوره تو رو تست کردم تو این شرایطم نبودتو حس کردم بگو بینم خب تو الان کجایی که از غم نبودت یه گوشه کز کردم برو که هیچی بین ما نی اصلا زندگیم با تو پاشید از هم من به نبود تو راضی هستم چون تو رفتی و گزاشتی خالی دستم برو که هیچی بین ما نی اصلا زندگیم با تو پاشید از هم من به نبود تو راضی هستم چون تو رفتی و گزاشتی خالی دستم لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 افسوس که این روزها دیگر توان گریه کردن هم در من نیست یار همیشگی و دوست لحظات دلتنگیم دیگر مرا دوست ندارد اشک هایم نشان دلتنگی و افسوس هایم بود چشم هایم روزگاریست خشک شده اند و انگار دل همیشه غمگین هم به ان یاری نداد گریه هایم را دوست داشتم ! افسوس ، افسوس و ..... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 افسوس يا حسرت يا عشق بي پايان؟ من با تو ، يا بي تو؟ با اين همه پرسش اين روزهاي من پر مانده از ابهام لبريز هر اوهام فردا ولي شايد با ياد امروزم باشم بسي خندان... يا گريان.... يا درد بي پايان. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 این مرگ تدریجی ....... همنیشین گل شدم دیدم که خارم سال ها تازه فهمیدم که غمخواری ندارم سال ها می روم چون ابر سرگردان به روی کوه و دشت می روم تنها شوم شاید ببارم سال ها کو زمین بایری تا مرهم دردم شود من که از داغ دل خود، سوگوارم سال ها بعد از این حتی اگر کوه یخی پیدا کنم سر به روی شانه هایش می گذارم سال ها خسته ام ، این مرگ تدریجی امانم را برید می شمارم روزهای آخرم را سال ها لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 واژه هایی که به تعبیر قلم محتاجند عشق را هدیه به این قافیه ها می دادند از سکوت در و دیوار غزل می بارید کوچه ها نیز به شعر تو بها می دادند سهم تنهایی من طعم لبت را می خواست واژه ها سهم مرا کاش جدا می دادند لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 تو را دوست می دارم٬نمی دانم چرا٬ شاید این طبیعت ساده و بی آلایش من٬ حد و مرزی برای دوست داشتن نمی شناسد. ولی سخت در این مکتوب فرو نشسته ام چه کسی مرا دوست می دارد؟ ای فرشته نازل شده بر چشمانم٬ ای شقایق زندگی ام٬ ای تنها ستاره آسمان قلبم٬ ای زیباترین زیباییهای محبت٬ ای بهانه شبهایم٬ ای تنها نیاز زنده بودنم٬ ای آغاز روز بودنم٬ ای نیمه ژنهان من٬ و تو ای معشوقه من٬ تو را با تمام وجود٬ دوست دارم و می پرستم. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 صبح روزی پشت در می آید و من نیستم قصه دنیا به سر می آید و من نیستم یک نفر دلواپسم این پا و آن پا می كند كاری از من بلكه بر می آید و من نیستم بعد ها اطراف جای شب نشینی هایمان بوی یک سیگار زر می آید و من نیستم خواب و بیداری ، خدایا بازهم در می زنند نامه هایم از سفر می آید و من نیستم در خیابان ، در اتاقم ، روی كاغذ ، پشت میز شعر تازه آنقدر می آید و من نیستم بعد ها وقتی كه تنها خاطراتم مانده است عشق روزی پشت در می آید و من نیستم هرچه من تا نبش كوچه می دویدم او نبود روزی آخر یک نفر می آید و من نیستم لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 احساس کردم ... نخستین بار زیرقطره های باران ... درپهنای دل غمناک آسمان ... ودرآن هوای سوزناک در کنار برگ های زردوباران خورده ی درختان با تمام یاس و ناامیدی ام تورا احساس کردم... احساس کردم با آغوش گرم وآرامت وبا بوسه های آتشین و پرمهرت و نفس های عطرآگین و وسوسه انگیزت... احساس کردم... عشق را... بودن را... و... معنای تلخ زندگی را...!! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 اي تو مثل قصه با من همسفر تا مرز رويا اين منم تنهاي تنها خسته از تكرار شب ها طرح مات انتظارم ، چشم من فانوس راهه جاده ام با امتدادش مثل بخت من سياهه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 چه قدر مثل شبح مثل شب سیاه بمانم چه قدر خسته در این برزخ گناه بمانم چه قدر دلخوشی ام پشت انتظار بپوسد چه قدر در قفس تنگ اشتباه بمانم چه قدر خنده بکارم برای روز مبادا چه قدر منتظر برق یک نگاه بمانم چه قدر در نفسم صفحه صفحه شعر بمیرد چه قدر مثل مسافر سر دو راه بمانم برادران بروید و دعا کنید برایم که سرنوشت من این شد درون چاه بمانم لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 چند ورق کاغذ سیاه و باز شکست بغض بی صدای من شروع قصه چشم های بارانی من و دست های همیشه خسته من چند ورق کاغذ سیاه و رقص خاطرات رؤیایی من در اوج آسمان تنهایی من و در فراز آن ، هر شب سیاه پُر است از سکوت سرد و بی ستاره من چند ورق کاغذ سیاه و رقص پوچ و خیالی قاصدک خیال و شکفتن همه آرزوهای محال چند ورق کاغذ سیاه تمام دلخوشی سرد و بی صدای یک خیال لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 سوختن قصه شمع است ولی قسمت ماست شاید این قصه تنهایی ما کار خداست انقدر سوخته ام با همه بی تقصیری که جهنم نگذارد به تنم تاثیری لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 تنهایییعنی هر روز توی چشمای خودت جای خالی انعکاس چهره ی کسی که دوست داری رو ببینی - تنهایی یعنی این که کسی رو نداشته باشی، که منتظرت باشه کسی که به خاطرش بخوای پیشرفت کنی، تنهایی یعنی این، یعنی تو چش باشی و هیچوقت دیده نشی! - تنهایی یعنی هزاران سه نقطه ای که در حضورت می گذارم و هیچ کدامش را نمی دانی...!! - تنهایی یعنی یه آدم با یه عالمه سوال بی جواب. یعنی یه دنیا حرف، یعنی چشم انتظاری... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 فریاد زدم پشت کدام چینه پنهانی غوک تک مضراب مرداب تنهایی گفت چینه ها ریخته نیست جای پنهان شدن باقی فریاد زدم همراه سفر می شوی یا که می مانی.... هر چه ایستادم نیامد صدایی صبح روز بعد کلاغ های خبرچین خواندند: خودکشی کرد تنهایی،خودکشی کرد تنهایی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 کمکم کن ای خدا ای مانده بی کس و تنها تنهاتر از تمامی تن ها حتی میان شهر غم گرفته تنهایی رو کن به عشق و یاس را به فراموشی بسپار این را بدان که خدا آن تنها تن های تنهای عاشق را تنها نخواهد گذاشت حتی برای یک لحظه زیرا آن حقیقت روشن خود تنهاترین وجودِ وجود است. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 جز نداشتنت نخواستنت راندنت باختنت رفتنت نماندنت ديگه مشكلي ندارم.باز هم برايت مي نويسم كه هر ستاره شبيست كه از تو دورم آسمان چه پر ستارس.... قدر بدان كه نعمت ستاره بودن تقدسي دلپذير دارد ستاره ي من.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 اینجا سرزمین واژگان "واژگون" است. اینجا گنج "جنگ" میشود.درمان"نامرد" و قهقهه "هق هق" است و اما دزد همان"دزد" است و درد همان"درد"... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 اینجـــــا , با فاصـــــله ی هــــــزارسال نــوری !! فقط از تــــو نوشتن آرامم می کند ... ببین ! از پشت تمام پنجـــــرهها فقط آســـــمان تــــــو پیـــــــدا ست ! با مـــــاه نقــــره فام، با دنیـــا دنیـــا ســـــتاره .... با آفتابی به شـــعاع تمام آســـمان ، مـــــژده می دهد که نمی پوســم ، که گـــم نمی شوم ... بین واژهها ی دلتنــــــگ و پریشــــــان لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 کلاغ ! تو هم بپر !! آخر بازی من مانده ام و تنهایی که هرگز نمیپرد! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 در دلم آرزوی آمدنت می میرد و میان من و تو فاصله جا میگیرد من در این دشت جنون تنهایم من از این فاصله ها بیزارم و در این گستره فاصله ها می میرم من میان شب و روز در تن خشک زمین من میان صحرا همه جا یکه و تنها خسته از جور زمان با تنی خورده به جان زخمی چند میزنم بانگ که وااااااای هستی ام رفته به باد ضجه ام را که شنید؟ جای دل تنگ تر از مشت من است نفسم می گیرد می گشایم نفسی پنجره را تا تمامیت تن خود را به هوا بسپارم لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 میروم پشت سرم چشم تو وا می ماند یاد این قصه فقط در دل ما می ماند شعر این کودک دلگیر در این شهر غریب همچو گیسوی تو در باد رها می ماند اگر این بغض امانم بدهد می گویم پشت این بغض گلوگیر چه ها می ماند... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 بي تو اكسيژن دردم … و نفس مي خوردم ! سيب خواهش شده ام ، كرم هوس مي خوردم ! پشت اين ساعت بي عقربه ، اين ساعت شن بي تو هر ثانيه طوفان طبس مي خوردم !! گفته بودم كه قناري نشوم حس بديست ! گفته بودم كه بمان ، بعد قفس مي خوردم ! يك نفر جاي من اما علفي هرز كشيد – پشت پرچين حسد – تيغ هرس مي خوردم !! بين چشمان تو تا چشم خودم پل زده ام جاي خالي دو خرمايي گس مي خوردم ! كاروان ! بار من افتاد !! خدا را مددي ! خوب من ! زود بيا ! بانگ جرس مي خوردم ! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 آسمان ديده ام ابري شده شانه اي کو؟ تا بگريم زار زار رعد و برق بي پناهي مي زند روي تکرار سکوتي مرگبار اين روز ها آن قدر تنها هستم که تنهايي، دلواپسم شده! لبخند مي زنم تا قدري آرام گيرد؛ بيچاره طاقتش کم شده!!! وقتي دل سپردگي ام را با نيش خندي مهمان کردي با خود گفتم: "خواهم ماند,خواهم زيست به احترام دلم...!" شب اي شب اي شب ظلمت گرفته در آغوش دلم گرفت از اين غارهاي بي منفذ به آفتاب بگو نيزه هاي نورش کو؟ به آفتاب بگو لاله بي تو پر پر شد چراغ باغ فرومرد پس غرورش کو؟ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 من بي تو نا تمام.. از اولِ قصه پيدا بود..! که زيرِ سطرهاي شکنجه ات..! ميانِ گُرز غزلهايت! و کنارِ ستون هاي سر به آسِمان کشيده ي نگاهَت**.. لِه مي شوم! و تو.. نا تمامَم مي گذاري.. در انتظار نقطه ي پايان لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Hojjat ارسال شده در مرداد 2، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در مرداد 2، 2014 دور است دور دور فریادهای کو تا او نمیرسند فریادهای کو در بعد های فاصله سرگشته می شوند دور است دور دور پشت هزار تو پشت هزار پرده به طول هزار سال خورشید من از من دور است دور دور لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.