Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 خدایا…….برنمیگردانی ام؟؟؟یک طرفم سرخ شد….! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 از هیچ کار بچگیم پشیمون نیستم،جز ارزوی بزرگ شدن… لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 پیاز هم که خردمیکنى برایش اشک میریزى! ازپیازکمتربودم… مراخردکردى وخندیدى… لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 دررویاهای کودکانه آموختم به چیزی که به من تعلق نداره فکرنکنم!اما یه دفعه اون همه ی فکرم شد… لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 دل کندن آسان بود خیلی هم آسان بود ب سادگی آب خوردن ب سادگی من و احساسم تو نه تنها دل کندی پایش می افتاد بیستون هم میکندی ک بروی.. ک فرهاد نشوی،تا خدایی نکرده یک وقت احساست درگیر نشود با احساس شیرین گونه ی من.. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 یه وقتایی هست جواب همه نگرانیات ودلتنگیات میشه یه جمله ک میکوبن تو صورتت بهم گیرنده،حوصله ندارم! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 اگر تورا امتحان می گرفتند، بی شک من رتبه ی اول میشدم.. بس ک تکرار کردم نامت را در مرور خاطرات.. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 عاشقم گر نیستی،لطفی بکن نفرت بورز بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم میکند.. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 شمال بود٫خجالت کشیدم بگم ایشالله سال دیگ باهم بریم٫گفتم ایشالله سال دیگ باخانومت بری٫..هیچوقت خدا اینقدربه حرفم گوش نداده بود. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 آمدنت را حیران بنگرم،یا رفتنت را مات بمانم؟!…باد آورده را باد می برد قبول!!!دلم را که باد نیاورده بود… لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 تقدیم بتوکه شایداتفاقی نوشته ام رامیخوانی وباخودت حدس میزنی:یعنی ممکنست اوباشد؟آری منم آنکه شبهاراتاسحرباتوبیداربود،بارهاخاکسترسیگارت روی سینه اش افتادولی خندیدبااینکه جایش میسوخت..حالاخاکسترسیگارهیجوقت ازدستش نمیفتدچون نه توهستی ونه خوابهایش که تاابدبدنبالت آمدند.. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 معلم دبستان به فاصله هامیگفت:خط تیره،چه خوب میدانست فاصله هاچه تیره میکنندرابطه هارا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 مخ=تعطیل! جیب=خالی! اعصاب=خراب! دل=تنگ! غم=زیاد! شادی=کم! محبت= رفت! عشق=مرد! عاشق= نیست! رفیق=کجاست! انسانیت=تمام شد! رفاقت=یخ! بدبختی=تادلت بخواد! ولی ماهمچنان دوستت داریم! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 به خدابگویدزمستانش سردنیست/جمع کندتکرارفصل هایش را/من درتابستان هم ازبی وفایی دندان به دندان ساییده ام… لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 سرمیزشام یادت که میفتم بغض میکنم،اشک درچشمانم حلقه میزند وهمه باتعجب نگاهم میکنند…لبخندی میزنمو میگویم:چقدر داغ بود..! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 اماه بنی هاشم اززین به زمین افتاد هرگرگ شکمباره ازکین به کمین افتاد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 گیرم که نباشم,گیرم که نباشى ,خاطره هاراکه نمى شودانکارکرد.، ماندنی هستی. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 وای از بودن… بودن… بودن… تا ابد بودن… ابد چیه؟ کیه؟ تا کجاست؟ وای قیامت… تو قیامت میزارن یه گوشه بشینم گریه کنم؟ بهشت؟ آی بهشت!!! ما دیگه هیچ وقت به اون خونه بر نمیگردیم لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 ماه کامل است و من در آن چهره ى خدا را می بینم چشمک میزند نورش تمام خانه را روشن کرده خدا قول داد شبى زیر چنین مهتابى حلقه ات در دستم به خدا چشمک میزند… لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 اگر بدانى وقتى نیستى چقدر بیهــــــــوده ام.. تلخــــــــم.. خــــــــراب و هیــــــــچم.. اگر ‘بدانى’ فقط!! هیچــــــــوقت نمیروى!! حتى به خواب…! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 من و تو از همان روز اول محکوم به از دست دادن بودیم!!! تو، همان یک ذره احساست را و من تمام زندگى ام را… لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 جلوے بعضے از خاطرہ ھا بایدنوشت:آھستہ یادآورے شوید،خطر ریزش اشک! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 خیلے شیرینہ وقتے تو اس بازے ھاے شبانہ خوابت مے برہ؛ صبح بلند مے شے میبینے اس ام اس اومدہ: “قربون عشقم برم کہ خوابش بردہ…” لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 امشب، دیوانگى در من بالازده! نه سکوتى.. نه موسیقى.. نه حتى سیگار.. هیچ چیز وهیچ چیز این دیوانگى را تسکین نمیدهد.. جز عطر تنت.. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
Mohammad ارسال شده در آبان 7، 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در آبان 7، 2013 تو چه با صلابت حکم میدهى که حواست را جمع کن. و من میمانم که چگونه جمعش کنم وقتى تمامش پیش توست…! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.